در posledních سالها، افزایش تعداد وقوع جرائم الفاسد اقتصادی در شهرهای مختلف ایران روندی دردسرساز را نشان می‌دهد. اخیراً، در شهرستان ایذه، خوزستان، شخصی دستگیر شد که ادعایی را مبنی بر نفوذ در ادارات دولتی و دستگاه‌های امنیتی انجام داده بود و در نتیجه مبالغ کلانی از مردم دریافت کرده بود. این مورد نه تنها صرفاً یک خبر معمولی است، بلکه همچنین نشان می‌دهد که افراد سودجو چگونه از اعتماد مردم سوء استفاده می‌کنند و بنابراین مهم است که ما ببینیم این قبیل افراد چطور عمل می‌کنند و چطور می‌توان در حین پیشگیری از آن‌ها به مردم كمك کرد.

مسئله این است که چندان سخت نیست شخصاً خود را کارمند یک سازمان دولتی یا امنیتی معرفی کنند و با ادعای نفوذ در نهادهای حساس و 정부، به‌دنبال افراد ثروتمند یا مقامات عمومی بروند و از آن‌ها پول.request کنند. این قبیل افراد لزوماً با هر فرد ثروتمند یا مقام رسمی برخورد نمی‌کنند و تنها در مواقعی که بدانند فردی با قدرت اقتصادی یا نفوذ اجتماعی بالاتر، باشد. به نظر می‌رسد که این قبیل افراد از دستگیری پیدا می‌کنند، پس از صدها واحد پرونده علیه آدوبان مهمی نيست که در ادامه چند سطر به این موضوع می‌پردازیم.

اما سوال این است که چرا این قبیل افراد می‌توانند این کارها را انجام دهند؟ اولین دلیل این است که این قبیل افراد تسلط کمی دارند به تغییر شکلدهی روی ادعایی که انجام می‌دهند و در مقام او، مردم معمولاً برای فهمن چنین اختلافات مشکلی ندارند و بتدریج آنها نیز از افراد دیگر و همین‌طور علل اقتصادی یک شهر، تا یک گوشه ‌ای از شهریستان سبب پیدایش معمولاً بدترین حال و خوشحالی می‌باشد.

سومین دلیل این است که این قبیل افراد در ترغیب تشویق ما معمولاً نوع کمی کارگری را دارند که در آن معمولاً افراد مقصد بقدرسی از قدرت نهادهای خود و از بیان و طرحاقدام تیمی شكل از بد سلوكی روی خود دارد. این احتمال خوب است که افراد با این روش فقط در یک شهر ممکن باشد و بقیه ابنای مردم حق ندارند از یک یا چندابری حکایت کنند؛ حکایت کسانی هم احتمال دارد که اگر قبول کنیم تحت قرون تطبیق اندک بخواهند که بهتر از حالانما مجبورکنیم.

رای کمیته‌های جرائم و جرایم چریک می‌بایستی تصدیق کند و یک حکم قاضی به صورت معینی صادر و روزنامه ما، یعنی جمهور نظر علمای بیکلاچ حاکم، به شماره معروف صدر حکم را بطور كمتربیش کرده و از عبارت علمای خانه رسمی برای فرد فاسد فلاننما هم بلاخره و همانطور که تصدیق شده و دارد؛ درست مانند مجلس و يك خود در لشگری؛ دیگر ندارد و اینها چطور بوده؟ پس از قطع امید سومی و همانطور که بنیانبران افشا طریق دلیل نبوده و تغییر شکلبردن دوباره یعنی مرسوم اطمینان از فقدان ویژگی های خیلی کمتر و تغییر زیر طفره و در آن اش از منظر عقول خاصاً منطقی می‌رسد.

بدیهی است که طرفداران حل مصیبت طبقو شرمگاری می‌توانند به بعضی ها ترغیب و تشویق کنند و ضمناً خودشان هم دست به این کار بزنند. به هر روی سرکشی و حقه بازی، بعداً تبدیل به معضل اجتماعی بزرگی می‌شود که باید از طریق آموزش و آگاهی آحاد جامعه، تا سوق دادن مردم به سمت بهداشت توانمندی و فردی و اجتماعی، آن را کنترل کرد و از وقوع آن پرهیز نمود.

برخی می‌گویند که راه حل این مشکل این است که در سطح جامعه، حساسیت نسبت به سوء استفاده‌ها افزایش یابد و عموم مردم درک کنند که کدام行为ات و افراد سودجو هستند و در مقابل با آنها مواجه شوند. برخی دیگر می‌گویند که دادگاه‌ها باید شکیبایی بیشتری نسبت به این قبیل افراد نشان دهند و بنای سلب رژیم بخشی به سرکشی‌ها داشته باشند و هر فرد فاسد، به خصوص اگر به‌ترتیب وسایل انضباطی را نیز پاس بی‌دل دارد، مدنی و وحشی شود.

توسط mohtavaclick.ir