هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت، بهماینشیار سیر تکاملی فرهنگ و هنر مقاومت در ایران، پیوندی ماندگاری است که خاستگاه آن را باید در مح Μέارات دهه شصت و هفتاد قرن گذشته جستجو کرد. در آن سالها، جنبش دانشجویی، دولت عفو، و سایر جنبشهای اجتماعی، بویژه فعالان فرهنگی، به ایجاد کالبدی از فرهنگ و هنر در فضایی جمعی کمک کردند که در آن هنرمندان میتوانستند بر مبنای پایگاه فرهنگی و ملی، آثار هنری تولید کنند که هنرجویان مبتلا به همسرداری و تبعیت از فلسفههای غربی را درمان میکردند. اما از آنجا که این حرکت یک حرکت هنری واحد نبود، بلکه جنبشی بود که در پی آن ایجاد یک ادبیات و هنر ملی به همراه مبارزه در راه آزادی و رهایی و هدف، میبود، اکثر این فعالان هنری، در هر چند وقت یکبار، در پاسخ به یکی از هدفهای بیانگر استقامت و توان لازم در راه رهایی آنها، به سمت فتح مقاومت میآمدند.
در سالهای پایانی جنگ هشت ساله ما با عراق، باپیشرفت کم و پُر تقاضا در کشورمان، بزرگترین نیاز کشورمان همان عرضه و یا عرضهٔ نیروی جوان و برخوردار ازجنبهٔ هنری بود که به این چهارچوب هنری افزود و به فرهنگ و هنر ملی ما کمک کرد تا به این کودک جامعه تبدیل شود که نه استقامتِ هرچه بیشتر آن را به همراه داشت، که به آن اوضاع فضا، کفریزه، و سنت میزد. آثار هنری این دوران است که سعی دارند با عواملی که از محیط و شرایط خارج شدهاند، مخاطب را منحرف نکنند، در عوض، به تغییر جهان خود، در آن مقطع، نایل شوند. از آنجایی که این تحول و این کار هنری و ادبی این چهارچوب را به یکایدی قدرت و امر و نهاد مقاومت تبدیل میکرد، یک باغ انتزاعی بهوجود آمد که ایدهها و عناصر هنری و ادبی از عالم یا اصل به «جهانی تخیلی» خارج شده و سعی میکردند مخاطب را در ساختار شاهدها و وقایع به سحر و عرفان غره کنند.