در سال ۱۹۴۳، ادوین لند، مخترع و دانشمند پشت برند پلاروید، همراه دختر سهسالهاش جنیفر به تعطیلات رفته بود. جنیفر از او سوالی ساده اما عمیق پرسید: «چرا نمیتوانم همان لحظه عکسها را ببینم؟» در آن زمان، ظاهر کردن عکس روزها طول میکشید و نیاز به تاریکخانه و فرایندهای شیمیایی داشت. اما لند به جای نادیده گرفتن کنجکاوی دخترش، آن را به چشم یک چالش دید. او شروع کرد به فکر کردن در مورد شیوه عکاسی. با آزمون و خطا و حل خلاقانه مسائل، موفق شد سیستم فیلمی ابداع کند که افراد میتوانستند عکسهایشان را در عرض چند ثانیه ببینند. در سال ۱۹۴۸، دوربین پلاروید لند برای همیشه صنعت عکاسی را دگرگون کرد.
اما حالا تصور کنید اگر لند به جای فکر کردن و تلاش، فقط از هوش مصنوعی میپرسید چهکار کند. آیا تا الان «عکاسی فوری» به وجود میآمد؟ این داستان یک حقیقت مهم را نشان میدهد که خلاقیت فقط به معنای هنر و زیبایی نیست؛ خلاقیت یعنی حل مسئله، نوآوری، و فراتر رفتن از آنچه اکنون وجود دارد.
امروزه نسل جوان در دنیایی رشد میکند که به جای نوشتن انشا، از متنهای تولیدشده با هوش مصنوعی استفاده میکند. به جای نقاشی با تکیه بر تخیل، به ابزارهای هنری هوش مصنوعی متوسل میشود. به جای ساختن موسیقی، از هوش مصنوعی برای تولید شعر و ملودی کمک میگیرد.
در نگاه اول، اینها شاید فقط یک نوع راحتی تکنولوژیک به نظر برسند. اما خلاقیت، یک فرایند لحظهای نیست. خلاقیت در دلِ تلاش، آزمون و خطا و تجربههای سخت رشد میکند. وقتی هوش مصنوعی پاسخهای سریع فراهم میکند، فرصت اندیشیدن و رشد فکری از جوانها گرفته میشود.
اگر تفکر مستقل را در فرزندانمان تقویت نکنیم، ممکن است نسلی را تربیت کنیم که بهجای نوآور بودن، صرفاً منفعل است. هوش مصنوعی ابزار فوقالعادهای است، اما هرگز نباید جایگزین کنجکاوی، تفکر انتقادی و خلاقیت شود. توانایی حل مسئله، فکر کردن عمیق و ایدهپردازی اصیل، چیزی است که ذهنهای بزرگ را از بقیه متمایز میکند و اینها مهارتهایی هستند که هوش مصنوعی نمیتواند جایگزینشان شود.
یکی از بزرگترین خطرهای وابستگی به هوش مصنوعی، از بین رفتن مهارتهای خلاقانه در حل مسئله است. بسیاری از بزرگترین پیشرفتهای تاریخ از اختراع لامپ گرفته تا پیدایش اینترنت از ذهن کسانی آمده که متفاوت فکر کردند و راهحلهای نو برای چالشها پیدا کردند.
نیروی کار آینده فقط به افرادی نیاز ندارد که بتوانند با هوش مصنوعی کار کنند، بلکه به کسانی نیاز دارد که بتوانند فراتر از آن فکر کنند. در دنیایی که با هوش مصنوعی هدایت میشود، ارزشمندترین مهارتها عبارتند از: طرح پرسشهای بهتر بهجای پذیرش صرف پاسخهای هوش مصنوعی، حل مسائل پیچیده و پیشبینیناپذیر که از توان هوش مصنوعی خارج است؛ خلق ایدههای جدید بهجای بازترکیب ایدههای قدیمی.
چند راهکار عملی برای تغذیه خلاقیت فرزندانمان:
1. آموزش هوش مصنوعی بهعنوان ابزار، نه میانبر: بچههایتان را یاد بدهید که از هوش مصنوعی به عنوان پشتیبان استفاده کنند، نه جایگزین فکر کردن. به جای اینکه اجازه دهید خروجیهای هوش مصنوعی را صرفاً کپی کنند، کمکشان کنید آن را تحلیل کنند.
2. «خلق کردن پیش از مصرف کردن» را تمرین دهید: قبل از اینکه سراغ هوش مصنوعی بروند، فرزندتان را تشویق کنید که ابتدا خودش فکر کند، بنویسد یا خلق کند. هوش مصنوعی باید ایدهها را تقویت کند نه تولید کامل.
3. تمرکز بر فرایند بهجای کمالگرایی: هوش مصنوعی نتایج فوری ارائه میدهد، اما خلاقیت واقعی از دلِ آزمون و خطا بیرون میآید. به فرزندانتان کمک کنید بفهمند که اشتباهات، موتور نوآوری هستند. تلاش را جشن بگیرید، نه فقط نتیجه را.
4. برای استفاده از هوش مصنوعی مرز بگذارید: در درست استفاده از هوش مصنوعی هم باید محدود باشد. هرچند میتواند ابزار مفیدی باشد، اما استفاده بیشازحد از آن به تفکر مستقل آسیب میزند.
5. با الگو بودن، تفکر خلاق را آموزش دهید: کودکان با تماشا کردن یاد میگیرند. اگر ببینند والدین دائماً در حال حل مسئله، ایدهپردازی و پرسیدن سؤالهای کنجکاوانه هستند، آنها هم همین مسیر را دنبال خواهند کرد.