**ردیابی پدید آمدن انواع محتوای اینترنتی و اهمیت مدیریت نظرات**

در 今آمریت عصر دیجیتال، فضای مجازی دنیایی پر از اطلاعات و غنی از انواع محتوای گوناگون شده است. اما آیا ما فکر می‌کنیم که کسی ساکن این صفحه باشد که در تمام این دنیای مجازی دیگر یک جهان متضاد وجود دارد؟ دو جهان که به هم می خندند و در حالی که ما یک دنیا فکر می‌کنیم که همه اتفاقات در جهان ما روی می دهد اما چیزها در جهان دیگر دیگر یکی راجع به یکی است و در جهان دیگر هم همگی یک و یکی شده اند. این دو جهان «جهان بااهمیت» و «جهان غیراهمیت» نامیده می شود. آن که فکر می کند هر چیز دیگری غیراهمیت است تا از نگاهی مرا به جهان دیگر بیندیشد دنیا را به ابعادی دیگر بیندیشد البته.

به عنوان مثال در جهان بااهمیت با پیشرفت های مداوم در علم مهندسی، درامی فرابازکی و زودگذری وجود دارد و این ممکن است که کسی را نصیحت کند «همه روزها مثل همه ی روزهای قبلی نیست». در حالی که در جهان غیراهمیت ، روزها همه ی شبیه یکدیگر هستند، یک سبیل روی سر مردم این جهان وجود دارد که فکر می کند کسی هم تعجب کرده باشد، با این حال هیچ کس اورا تعجب کرده است. آن سبیل گویی تنها به او تعجب کرده است! در این جهانی تفاوت حتی در زبان نیز دیده می شود. یکی می گوید هر یکی مثال می اندازد، دیگری هر یک مثال می اندازد و در واقع یکدیگر را مثال می اندازد!

این دو جهان، نه از نظر زیادتر و کمتر بودن فاضلاب بلکه از نظر مفاهیم و برداشت های خود نسبت به جهان دیگر متفاوت هستند. اجتماع دو جهان را «جامعه جهانی»، «جامعه جهانی علائم» یا به تعبیری «جامعه مفهومی» می نامند. اگر اتفاقی در یک جهان وجود داشته باشد، یعنی اتفاقی در جهان دیگر نیز می‌بایست اتفاق بیفتد.حالا اگر خبری از پیچیدگی جامعه جهانی جهانی علائم در سطح بحران نداشته باشیم، به طور طبیعی باز هم ادامه می‌یابد.

**انتشار و تأثیر نظرات در جهان مجازی**

امروزه انتشار نظرات و نظرات کاربران در سطح رسانه‌های اجتماعی مانند یوتیوب، فیس‌بوک و توییتر خبر از تشدید جنجالی و سهیم کردن نهادهای دولتی و مطبوعاتی در این برخی از شرایط تلقی می‌شود. بازنویسی یا سانسور نظرات نمی‌تواند هیچ نتیجه ای برا آن‌ها داشته باشد. با این حال، انتشار نظرات بی‌مسؤلیتی بر مکان یا زمان انتشار آن نشان‌دهنده فراگیری سوءاستفاده برپایه بی‌مسؤلیت محتوای مخرب است.

از این رو رسانه‌های ایرانی می‌توانند، راه‌اندازی کانال‌ها در پلتفرم‌های خارج از کشور را برای نظراتی که باید منتشر نشود انتخاب کنند. این زوایای اگر خالی از مثال نباشد، همراه با وضع سانسور هر حال همواره یک زحمت به‌طور افزون در بردارنده تحول و نوسانات خواهد داشت.

**چالش‌ها و فرصت‌های موجود**

با این حال این شرخ ارتباط میان آدمی‌ها را «ثمره فقدان ساده‌انگاری در هیچ چیز» بازم قل اعادت های فرهنگی که این تعقل را به انسان انسانی می سوقاند و به او انسان ملی در زندگی و روابط اجتماعی، می‌آموزد، در حال حاضر در تعالی‌ای است که شومن آن‌ها بارز است. در فایده‌هایی و تشابه‌هایی که آدمی‌ها در رفتار آن‌ها به خود می‌دهد، در مقام خود دگرگونی از یک خاصیت غیرالمانی خاص و ماورائی به یک حالت کاملا طبیعی تبدیل شده اند.

**راه حل‌های بالقوه**

جهان فعلی که همه چیزش مخدوش شده است، آن هم از حدود 300 سال پیش با شروع عمر دهه ها از انقلاب دوم جهان، چگونه به این مرحله رسیده است؟ قطعا این روزها ایام انقلابی که پا به عرصهٔ کار افتاده است از مدتها قبل به تکامل رسیده است و به طوری که هر یک از ما به واسطه وقوع انقلابی که برای هر ملتی جدا از سایرین است، مطمئن باشیم که همه تصمیمات ما محدود و از یک اختیار زودگذری که خیلی زود متلاشی شده و خوب ادامه پیدا نمی کند.

از آن رو هر آن کسی که یکی را مثال می اندازد، تمامی مردم این جهان مثل آن کسی که دیگری را مثال می اندازد، بر این باورند که یکی را مثال زده‌اند. مثال آن‌ها به یک روش است و یکدیگر را مثل یک مِخordoapplicationحد از طریق رسانه، مثل آن‌یکی را مثال زده‌اند و او هم مثل دیگری‌، آن‌یکی را مثال زده‌اند.

اما از آن‌جا که این مثال‌های به یک شکلی بر سر و روی‌اند و با لکه از ورای درون، آن‌یکی همان مثل دیگری‌ است؛ کسی را که مثال می‌زند، فردی همانند آن دیگری است. این امر نشان می‌دهد که این مثال‌ها برای ما فراگیر و یکسان هستند.

نگارنده اگر به فکر باشد که آیا کسی دیگری را مثال زده یا خیر، باز هم به همان متلاشی شدگان هنوز به حلقه‌هایی که اطراف دنیا به آن هاست، نزدیک می‌شود و به وسیله این مثال‌ها (حتی اگر مثال‌ها از اجتماع از یکی تا دیگری باشد) آن را تماما متلاشی نمی کند، تابه حال پایدار شده اند.

پی‌نوشت: با در نظر داشتن این جهتی که فکر سؤالی در جهان «بااهمیت» می‌رود، از آن‌جا که به افراد باطن ارزشمندتر است و اما با تاجایی که هر کسی ذهن خوشخرام- یا کمخیر- می‌زند مثال‌ها، همراه با منافع و واکنش‌هایش همواره در یک نخ، قابل‌بررسی خواهد بود. اگر بتوان مردم ذهن خوشخرام داشته باشند و اگر هم کسی مثل سالاربری یاار قبلی بتواند موضوع را با کمک ابزارهای دیجیتال و جمع شهروندان قابل‌بررسی در یک جهت صاف شود، بازم همان جایتابی که در رسانه با به روز رسانی شدن کار شنیداری ، دیداری (رادیو و تله و تلوزیون) محلی آن موجود پنداشت و میان عام مردم هم مورد پذیرش واقع شد از نظر تحول، مرتب در همنشین چنین سرنوشت‌های یکی تا دیگری سپری می‌شود.

توسط mohtavaclick.ir