در جهان فکری ما، خطوط renk-blumess) اجتماعی از زمان وجود بشر وجود داشتهاند. این خطوط اجتماعی بر اساس کارکرد افراد و مستندات وضعی که حاکم است، در جوامع بشری بسط یافتهاند. از زمانی که اولین دولتها تأسیس شد، طبقات اجتماعی بر مبنای قدرت و کارکرد افراد تعریف شدهاند. نمونة موجود در این زمينه مرتبط به مبحث “طبقه فوتبالیستها” به وجوه مختلف از ابعاد اجتماعی و اقتصادی پررنگ است.
در ایران، قبل از انقلاب اسلامی، چهار طبقه اجتماعی نهادینه شده بود: طبقه اعیان، متوسط، کارگر و فرودست. پس از انقلاب، هدف اصلی از بین بردن فاصله طبقاتی در این چهار طبقه بود. در حال حاضر، اثر این تقسیم بندی در جامعه همچنان نمایان است. ما هنوز اعیان، قشر متوسط، کارگر و فرودست داریم. ممکن است تلاشها برای سوق دادن قشر فرودست به کارگر، کارگر به قشر متوسط و از سوی دیگر اعیان و اشراف به قشر متوسط، بوده باشد تا جامعه یکدستتر شود و فاصله طبقات از بین برود.
در این مقال، از قدرت و منزلت و کارکردگرایی برای جایگذاری افراد در طبقات اجتماعی یاد میشود. در این زمينه به پدیده فوتبال اشاره میشود. فوتبال یک صنعت پولساز است و شکی نیست. نوع اداره حکومتهای خارج از مرزهای ما با کشورمان قابل قیاس نیست. در کشور خودمان، چند مثال ساده نشان میدهد که طبقه اعیان با ظهور فوتبالیستها به رده دوم طبقات آمده است و به نوعی در مقابل فوتبالیستها اعیان محسوب نمیشود.
نگاهی به قراردادها و ارقام نجومی بازیکنان در نقل و انتقالات فصل فعلی نشان میدهد که فقط کافی است در فوتبال دستی بر آتش داشته باشید و اجزا لازم را در کنار هم استفاده کنید. آنوقت پول در آوردن آنقدر آسان است که از وضع اقتصادی شما به سرعت زیاد خواهد کرد. قیمت بازیکنان داخلی در این فصل ارقامی بیش از ۷۰ میلیون تا ۱۵۰ میلیون تومان است. قرارداد برای حدود ۱۰ ماه است و به طور میانگین ماهی ۱۰ میلیارد تومان درآمد یک فوتبالیست معمولی است.
بحث در آمدی را کنار بگذاریم. شاید در برخی مشاغل افراد اعیان در جامعه این رقم رقم چندانی نباشد. اما بسته به نوع فعالیت برای اخذ همین درآمد رقمی باور نکردنی است. درست مثل این میماند که شما هفتهای ۶ روز برای تفریح به زمین ورزش بروید و در نهایت ماهی ۱۰ میلیارد تومان هم در آمد زایی کنید. چه اتفاقی میتواند طبقه شما را از دیگر طبقات جامعه جدا کند؟
در کنار این در آمد، شهرت از آن هم شیرینتر است. آنقدر که سیستم اداری و دولتی را هم تحت الشعاع قرار میدهد. تسهیلات پشت تسهیلات از خدمت اجباری سربازی گرفته تا تحصیل در دانشگاه و در نهایت پیشوند دکتر! اینها حاصل فعالیت طبقهای به نام فوتبالیستهاست و مصداق رسیدن از فرش به عرش در کوتاهترین زمان ممکن است.
در اینجا برای رسیدن به طبقه اعیان نیازی به اصالت و پیشینه خانوادگی و… نیست. اینجا یک مدیر برنامه خوب، یک تیم رسانهای قابل و کمی ادا اصولهای هوادار پسند لازم است. بامodal بها در سالهای اخیر از رفع و رجوع خدمت فوتبالیستها فارغ از اینکه اسمش اجباری است و فرقی ندارد در چه طبقهای باشید و تحصیل در بهترین دانشگاهها، تحصیل تسهیلات و رانتهای وارداتی خودرو و……
حالا این طبقه اجتماعی (Social class) در جعبه جادویی حاضر میشود و کاملا بدون اینکه بخندد خود را دکتر معرفی میکند. در حالی که وقتی با یک سوال ساده مجری در مورد اینکه چند فایل پدر را نام ببر؟ هوش خود را به مردم نشان میدهند و برادر زن را فامیل پدر معرفی میکنند؟
چگونگی دانشگاه رفتن این طبقه سالهاست مورد بحث است. بسیاری از دانشگاههای کشور شاهد حضور این پدیدهها بودهاند. بر خلاف ادعای مساوات با دیگر دانشجویان، روسای دانشگاهها و اساتید فقط به دنبال عکس یادگاری و دوستی رفاقت با افراد این طبقه اجتماعی هستند.
معدود افرادی در فوتبال داریم که در قشر فوق اعیانی فوتبالیستها حضور دارند. اما تحصیلاتشان و اعتبارشان از فوتبال حاصل نشده است. اما شهرت فوتبالشان به آنها در راه رسیدن به اهدافشان کمک کرده است. علی دایی نمونه بارز تلاش و تحصیل در کنار فوتبال و شهرت است.
سالهای برای از بین بردن فاصله طبقاتی تلاش شد. اما شکاف عمیقی در چند سال اخیر بین طبقه فوتبالیستها حتی با دیگر ورزشکاران و دیگر مشاغل ایجاد شده است. برای برخی جوانها به رویا تبدیل شده است و سرعت افزایشی این طبقه هر سال در قراردادهای جدید آنقدر افزایشی است که فقط آنهایی قادر به رقابت هستند که بتوانند خودشان را به این طبقه برسانند.
قوانین فرمالیته فوتبال که از فصلی به فصل دیگر تغییر میکند. قوانینی که صبح وضع میشود عصر با سفارش یک مدیر ورزشی یا غیر ورزشی هوا میشود نمیتواند فوتبال را سر و سامان بدهد. سئول نشینان معتقدند قرارداد بازیکنان باید سقف داشته باشد. اتفاقا این سقف را هم بنا کردند و هر سال هم مدعیاند با سقف شکنها برخورد میکنند. اما هر سال هم رقمهای نه اینکه ۳۰ در صد که ۳۰۰ درصد هم افزایش دارد تا آب در دل این طبقه اجتماعی تکان نخورد.
فدراسیون فوتبال امروز متولی اداره این طبقه با کاپیتالیسم است. ابزارهای اقتصادی اش همین نوکیسههای تازه به دوران رسیدهاند که اگر موانعی برای ثروتهای باد آورده آنها بوجود نیاید در سالهای آتی احتمالا ۵۰ میلیون نفر از جمعیت ایران در رویای فوتبالیست شدن غرق خواهند شد.