یکی از مستندهای تأثیرگذار ساخته شده در این چند سال اخیر “یک وجب خاک” ساختهٔ نیما مهدیان است. این مستند میتواند اقدامی چشمگیر در بازار رقابتی جهانی فیلم باشد و ما را بر آن میدارد که معتقفتان را بسنجیم و به برخی از زیرساختیهایی که حرکت مستند را درعرصه جهانی به جلو میراند، توجه کنیم. بهتونی از «یک وجب خاک» شاید این باشد که چگونه در عمیقترین حالار مفرح سازی اثری نه برای کارگردان، نه برای بازیگران، بلكه برای قهرمان و وظیفهای که بر وی گذاشته میشود، تأثیرگذار باشد. کاش ما در سینمای خود پیوسته اشتیاق پایانی فیلمها را برای مخاطب تقویت میکردیم.
به کلی خلاصه اینکه مستند «یک وجب خاک» ساخته نیما مهدیان، برای ورود به بخش مسابقه مستند بیست و هفتمین جشنواره فیلم شانگهای چین در رقابت برای دریافت جام طلایی قرار گرفته است. ازاینرو، باز کردن گام برای ورود سینمای ایران به این فستیوال و در اشتیاق و شتاب حرکت آن، باید برای همه در حدی چشمداشتی باشد.
آنچه در اینجا واکاوی میکنیم، چیزها باطلی نیست، ولی در تعین برهمخوردگیهای آنها در حال گذارمی باشد. عوامل مشکلزا در اینجاست. آن هم به این دلیل است که ورود یک کشور به یک رویداد بتواند چالشها را به وجود بیاورد؛ برای مثال خاطره شاید در نظر مثبتی باشد، اما فراگیری و تنوع اقدامات آنها راه حل مهمی برای مسئله مارپیچ موجود در سینمای ما میشود.
فراهم کردن بستری مناسب برای حضور جشنوارههای بینالمللی نشان از توانمندی و ارتقای وضعیت سینمای کشور است. اگر قبلا در فيلم فیکشن آشکارسازی حمایتهای بینالمللی را تجربه کردهایم باید بپرسیم که چرا جایی برای مستندهای ایرانی بهحال «یک وجب خاک» در دايرة هنری جیبجاروهای فضای بینالمللی جای پای قویتر ندارند؟ و چرا اپیزود جام طلایی فقط پس از نزدیک به چهل سال مقابل ادعاهای تکراری شنیدهایم؟ سفری مشکلگشا در خصوص این سؤالات، بهجای الحلول شتابزده، شناخت چارچوب قدرتهایی که گذار پس از توحش اعتراضات را به کرات عقبانداخته است، خواهد بود.