در حقیقت، افزایش بهرهوری به معنای صرفهجویی در وقت و انرژی و دستیابی به نتایج بهتر است. سم آلتمن، مدیرعامل استارتاپ OpenAI و طراح بازی آنلاین معروف DOTA، فردی است که با دستکاریهای قیاسبرانگیزش به بشریت الهام داده است. با اینکه با پروانه هوش مصنوعی ChatGPT شناخته میشود، اما او هدف اصیل خود را رشدی درونی، یعنی افزایش بهرهوری و کمیت اثر، قرار داده است. در این مقاله، آلتمن سه اصل برای مدیریت کارها را پیشنهاد میکند که از ادامه دادن راههای توهمی مانند شرکتها و پروژهها متمایز است.
آلتمن میگوید که اگر یک روز، اگر یک گزینه بین انجام یک کار خوب و انجام یک کار خوب را انتخاب کنید، انتخاب شما انسان محسوب نمیشود. آنچه درجریان است، کیست که خوشحال میشود کاری خوب را انجام دهد؟ این خوشحالی یک خواست انسانی است و نه یک وسواس و یا استراتژی برای یادگیری. منتها این موضوع تنها یک کمیت نیست. بنابه گفته آلتمن، نرخ ذاتی این دوقطبی ۱ درصد و ۱۰ درصد است. در مفروضه اولیه این مدیریت که همه کاری صفراست و بهطور کلی مجبور به انجام هر کاری هستید، این نرخ ۱ درصد با ۱۰ درصد برابر است. اما اگر یک اثر هم داریم، ما میتوانیم این نرخها را تغییر بدیم. یک کار انجام دادن آن را تغییر میدهد و یک کار انجام خوب کردن آن را تغییر میدهد.
دراین Περبسی، آلتمن چند نکته کلیدی را برای افزایش بهرهوری نام برده است:
1. انتخاب کار درست و باورهای محکم افراد موفق به همان دلایلی که جایز الحاد هستند، در مقابل هر باور که گاهی اشتباه است یا در اینکه چه کاری انجام دادنش ارزش داشته باشد یا خیر، ترجیح داده میشوند.
2. در منتهای وقتم برهمین نکات تمرکز میکنم و روی آنها که به کاری علاقه دارم یا ارتباطی با ماهیت آن ندارم، اصل اختلالات ذهنی را القا میکنم.
3. من کلید تسلیم کارها را علاقهمند بودن بدانم و روی اینکه چگونه کار را به کسی بسپاریم که هم توانایی و هم علاقه بدهد، هم گرهزنی مشکل میشود و هم روشی ارزانتر از خلق یک واقعیت اجتماعی برای آن وجود دارد.
4. باور به توان یادگیری سریع یکی از داراییهای ذهنی پرارزش برای افزایش بهرهوری است. تجربهی دوبار سبب ایمان به مثله بودن غولهای این فرهنگ شده است.
5. درنهایت، بهرهوری، ترکیب کار درست با تلاش مستمر است. این را میتوانیم در هستهی هر شغل یا ایده یا تصمیم و یا کار را تجسم بدهیم.