فصل اول سریال “وحشی” با یک پایان بندی فوق العاده و تاثریzing برای مخاطبان به پایان رسید. با گزارشی توسط فیلم نیوز، در این مطلب قرار است با دلیل موفقیت سریال “وحشی” روبهرو شوید و دلیل ساختار فیلمنامهی محکم و کار در جیب اوستیدو با انتخاب بازیگران خوب و کار اوستیدو با احساس تعهد بیمانند؛ ایشان به تأثیر کنندگی مخاطب توجه میکند.
فصل اول سریال “وحشی” به بهترین شکل ممکن به پایان رسید. هومن سیدی با یک پایانبندی فوق العاده و تاثریzing برای مخاطبان، سطح توقع مخاطبان شبکه نمایش خانگی را چند پلهای بالاتر آورد. وی اجازه داد مخاطبان از نقطه صفر با شخصیت داوود همراه شوند، بحرانی که برایش اتفاق میافتد با تمام وجود لمس کنند، مرحله به مرحله با ترسها و تردیدها و حتی عشق و عاشقیاش همراه شوند و در نهایتا وقتی در سکانس پایانی با آن صورت زخمی، روی تخت بیمارستان فریاد میکشد، حس کنند این فریاد از گلوی همه آنها بیرون میآید. وقتی هم در مراسم خاکسپاری تیتراژ پایانی، دوربین روی قابعکس مادر و چهره پر از اشک پدر داوود میرود، قلب همه به درد میآید.
داوود در انتهای فصل یکم، در آستانه انتقام است، اما قطعا نام «وحشی» برازندهاش نیست. عنوان داستان بدون شک از دل جامعهای بیرون میآید که در آن نه تنها قانون، که معشوق و رفیق صمیمی هم همراز و همدل نیستند و بهراحتی یک آبخوردن، هم را کنار میگذارند.
با این عوامل هم مخاطب ایرانی از او میپذیرد که درگیر این صحنه نشود و بعدتر میفهمد اتفاقا نقطه عطف سریال درست همانجا رقم خورده است؛ جایی که دیگر نمیتوانسته با شخصیت همراهی کند.
حال که مینیسریال «وحشی» به کارگردانی هومن سیدی با انتشار قسمت هشتم به پایان رسید و حالا همه در انتظار فصل جدید آن هستند تا ببینند سرنوشت داوود به کجا خواهد رسید؛ سریالی که در همین هشت قسمت توانست در هر قسمت نفس مخاطبانش را بند بیاورد و مدام او را غافلگیر کند. نگاهی داریم به دلایل موفقیت این سریال.
**فیلمنامه**
فیلمنامه سریال “وحشی” با وجود اینکه از یک ماجرای واقعی برگرفته شده است، اما سیدی در فیلمنامه این اثر، مجموعه شرایط را از آن خود کرده و وقایع را طوری کنار هم چیده است که مخاطبان با اثری کاملا متفاوت و خاص مواجهاند. داستان از یک درگیری در یک معدن شروع میشود و داوود بهجای مشارکت در دعوا، سکوت میکند و حتی به دنبال ایجاد صلح و برقراری آرامش است.
وقتی میبیند رفیقش در این درگیری زخمی شده و توان خرید هدیه برای دخترش را ندارد، پول جمع میکند تا هدیهای به دخترش برساند و سرافکندگیاش را نبیند. سیدی پیش شروع از بحران اصلی، پیهای شخصیت اصلی را بهدرستی بنا میکند و تصویر مردی آرام، ساده و دلسوز را پیش رویمان میگذارد؛ مردی که از سر مهربانی بچهها را سوار ماشینش میکند و فقط به خاطر یک نصیحت اشتباه، ناخواسته باعث ترس و نهایتا مرگ آنها میشود. در پایان قسمت اول، داوود درحالی از موقعیت میگریزد که مخاطبان همه به حسن نیت او ایمان دارند و به او حق میدهند.
ماجراهای فیلمنامه از اینجا به بعد مدام بحرانیتر میشود اما در هیچ نقطهای از مسیر منطق بیرون نمیزند. رفتارهای شخصیت داوود، چه زمانی که با تهدید پیرمرد روبهرو میشود، چه وقتی با تمام وجودش از کمال و دارودستهاش میترسد، یا حتی وقتی برای اولینبار مورد توجه دختری قرار میگیرد که جایگاه اجتماعی بالایی دارد و به او اعتماد میکند، قابل درک است و همین هم چنین پایانبندی درست و دقیقی را شکل میدهد.
**کارگردانی**
یکی از ویژگیهای مهم «وحشی» که آن را از خیلی از سریالهای این اواخر شبکه نمایش خانگی جدا میکند، توانایی آن در درگیر کردن تمام توجه مخاطبان است. در هر قسمت طوری حواس مخاطب را به خودش جلب میکند که نه میتواند از جایش بلند شود و نه حتی گوشی به دست بگیرد و در شبکههای اجتماعی چرخ بزند. تعداد اتفاقهای هر قسمت به قدری بالاست که نفس مخاطبانش را بند میآورد و این به کارگردانی قدرتمند سیدی برمیگردد. جدای از انتخاب درست بازیگران و هدایت بازی آنها، حرکت دوربین و نوع انتخاب قابها به نحوی است که تمام حواس مخاطب را به خودش میکشد.
وقتی داوود برای اولین بار قدم به زندان میگذارد، دوربین همراه او حرکت میکند و مخاطبان حس میکنند همراه او وارد دخمهای شدهاند که هیچ ارتباطی با آنها ندارد. دوربین در هر لحظه آنقدر به شخصیت داوود نزدیک میشود که انگار مخاطب هم جزئی از او شده و قرار است از خودش دفاع کند. انتخاب موقعیتها، فاصله زمانی قرار گرفتن آنها در سریال و همچنین استفاده درست از موسیقی، امتیازهای دیگر این سریال است. موقعیتهای ملتهب در کل یک قسمت به نحوی پخش شدهاند که حتی وقتی پدر و پسر توی حمام نشستهاند و هندوانه خنک میخورند، مخاطب احساس امنیت نمیکند؛ انگار هر لحظه منتظر اتفاقی است که آرامش را بهم بریزد.
در سراسر سریال، تصویر شخصیتی از داوود پیش روی مخاطب میماند که حتی در لحظههای لحظه قشنگهای زندگی او، احساس امنیت نمیکند. انگار باور کرده زندگی داوود قرار نیست آرامشی هم داشته باشد و حتی قرارهای عاشقانهاش هم به موقعیتی بدتر از قبل خواهد رسید.
**بازیها**
یکی از عوامل موفقیت سریال بدون شک بازی جواد عزتی در نقش داوود اشرف است. عزتی از همان ابتدا کاری میکند که ما به عنوان مخاطب کاملا باورش میکنیم. عمق اضطراب، اندوه، استیصال و عذاب وجدان او را درک میکنیم و به اندازه خود او هنگام تماشای سریال نفسمان بند میآید. عزتی علاوه بر تغییر لحن صحبت کردن، با شیوه نگاه کردن و سیگار کشیدن و حتی نفسنفس زدنش کاری کرده است که حس کنیم سالهاست داوود را میشناسیم.
جذب مخاطب از لحظات آغازین با انتخاب کارگردانی مطلوب سر بیش از آنکه از لحظات خاص وارد قاب شود، با انتخاب صحنه سازیهایی که سرپوش نه تنها بر وجود، بلکه با چند گلوله هم که باید بهیاد میآورد، دست برمیدارد. بازیهای دونفره هم فضایی ایجاد میکند که یکی چند دوباری از مخاطب ویزا میگیرد.