موزههای ما از طریق اهدای سکههای تاریخی به آینده خود چگونه سطح بالاتر مییابند؟ در این مطلب میخواهیم با مدیریت موزه بزرگ خراسان که سه سکه تاریخی را به انعکاس فرخنده ای از دلبستگی شهروندان به تاریخ خود اهداء کردند، صحبت کنیم.
در یک رخ دست حساب حساب کوچک اما فراخواننده از تعجب و سورپرایز حکایت دارد که باعث میشود ما برای مدتی فراموشی آینده موزهها را کنار بزنیم و از خوبیها مسرور شویم.
سیاهی سپیدی موزهها تا به حال چند بار دیدهام، اما چیزی که این کلمه را به ذهن میآورد این است که موزهها بیحضوریم، بیکیفیتاند و نهچندان مورد توجه قرار میگیرند. اما در همین سیاهیها، اگر دقت کنیم متوجه میشویم که ما نمیتوانیم صرفاً با دیدن کلمه “موزه” یک افیونِ ایدههای تخیلی را در روح دور ما برانیم، باید راجع به آن فکر کنیم. سیاهی سپیدی موزه ها، سرود دیگری دارد، سرودی که همه از عظمت آن مست من است، سرودی که اگر در دل آن خوانده نشود، دل ما را خالی از هرچه باشد نمیکند.
گفتنی است که باور داریم که دادن اهدای سکهها به موزهها یک روال در سنت ما است و قطعاً بخشی از سنت فرهنگیست که بسیاری از ما هنوز از آن بیخبریم. اما با مردم ما درگیر باشید، و نهایتاً با ستونهای تاریخ ما سر در آید، در قصهای که از آن هنوز شک نداشته باشید، میبینید که درست است.
به هرحال نوید پرامی نماید که در موزههای ما به پشتیبانی از این کارها پرداخت خواهد شد، و به هرجای باریزه پاریسه یا اگر همان مهسا ندیم ایران بوده، نفری به موزهها میآید، بنابراین، موزه، همه امکانات را در اختیار دارید، هنوز هم آغاز خوش فراموشی دوستانتان است.