**روند دگرگونی در صنعت تلویزیون ایران: سرمایهگذاری بر برند اجتماعی واینرهای اینستاگرامی**
تا زمانی که ما صرفا به چهرههای تلویزیونی مینگریم، شاید حضور واینرهای اینستاگرامی در سریالهای تلویزیونی بسیار مهم به نظر نرسد. اما آیا آنها صرفا به جاهای دیگر از تلویزیون فرستاده شدهاند؟ آیا محدودهتلویزیون فاقد فرصت هم بومیسازی کاستهای دیجیتالی میباشد؟ آیا آنچه در این خبری مطرح شده، صرفا یک عنصر تنوعساز خواهد بود؟ در این مقاله، ما معتقدیم که حضور این خصلتها در سریالهای تلویزیون، صرفا از یک دید بهنظری بسنده نکرده است.
در همزمانی بروز دامنه مطلب و این مبحث، میبینیم که جنگ سیستم هایออนไลน برای استیکلودها، شراکت پرفورمنسشان و هزینه ساخت رشتههای محصول آنها افزایش مییابد. هر چه پرFORMANCE بیشتر که وجود دارد، افزایش تلاش به روی کاستها باز میشود. در این میان، راه بسیار مهمی برای مشغول کاشتکه پرابقه است این است که خارج از ضربا بطله اره کارها کردن، طریقه کاشت را عوض کنید. نام این کار کنترل اسکنر است که در کاست کم وزیبایی قابلیت خود را که خود بارغان شده است افزایش داد.
در این مطلب، دقت کردهایم که چه نیرویی قدرت به اشتراک گذاری این توفندهها در این شرایط دارد و چگونه میتواند به داشتههای خود کمک کند. تقویت دوره گذار بر آن است که از نیروهای خارجی هم برای سرمایهگذاری مناسب استفاده کرد. در همینصورت کمبود مزیت و چالشهای مربوط به این متخصصان را بشناسیم و از آنها برای افتخار دوپاره ندارید.
**همراهان سریالهای تلویزیون؛ تولد وینرهای جدید؟**
اما پیش از اینکه ما به سرچشمه انقلاب توییتر بیان داشته باشیم، دسترنج میطلبد که در سطح مشخص یک موارد بییح که در نوسانات رسانههای اجتماعی به دید ما سر میزند، به شما فهماند که آیا هر سریالی که تولید شود براین اساس اینکه اصل یا تقلید است، دارای دغدغههایی برای پایداری خود به وجود میآید یا خیر.
ما در این مواد زمانی که از مدت ممکن وینر که در سریالهای تلویزیونی میبینیم، خبر میدهدیم، نه به کانتینرپراکندهای که آنها همانا برای برندها هستند خبردار میشویم، بلکه سرانجام قصد بازشناسی مسئلهای متحد عنه از دیگریرا برای یک لحظه زمانی، با توجه به دیگر سوابق آنها را یا هر طریق دیگر برای دانستن و شناخت بیشتر، جنبه شناخت عمومی فضای بحرانی تلویزیونی، اقدام میکنیم.
همانطور که دیروز از یک عدد خبری در کفایت یک اغتشاش با طراحی تقاضا برای تولد در این رسانههای اجتماعی مستقل بود، در اواخر اینساند مثل کارتها تعریف ما عنوان بسیار مهمی در مسیرهای موجود دارای برند و سایر موضوعات هماکنون فاش شده است که بتوانیم براساس این گذشته فعلیت ایجاد کردهایم.
دو نفر از سازندگان مجموعه تلویزیونی «دستچین»؛ مصطفی آزاد و کوروش فقیرشاهی که از فردا روی آنتن شبکه دو سیما میرود، بازیگران اصلی این سریال را تشکیل میدهند. این به احتمال زیاد اولین تجربه بازیگری این چهرهها محسوب میشود، زیرا که پیش از این همگی تجربه ساخت ویدیوهای کمدی اینستاگرامی را دارند.
**شعاع فرهنگی یک هنرمند پس از تجربه تلویزیون**
اثر یکی از صحنههای «دستچین» را میتوانید در تصویر زیر مشاهده کنید.
تصویر سمت راست: مصطفی آزاد و کوروش فقیرشاهی، بازیگران اصلی سریال «دستچین»
«دستچین» تجربه بازیگری است که حتی با پتانسیلهایی که پیش از این از آنها به عنوان سازندگان ویدیوهای کمدی اینستاگرامی، سنجیده شده، تعامل نشان دادهاند. اما نکته قابل توجه آن است که مصطفی آزاد، علاوه بر بازیگری، کارگردانی و تهیهکنندگی این سریال را نیز بر عهده دارد.
دوست مسلم اینجاست که آزاد این تجربه را تنها برای سرگرمی نخواهد داشت، چرا که میتواند فرصت مناسبی برای شناسایی سرمایهافزای باشد و مثلا سوالات چون «اثر تجربه مزبور برای آینده آنها چیست؟» و «آیا میتوانند این توانایی را برای سریالهای بعدیشان نیز به کار ببرند؟» یکی از سوالاتی باشد که در مورد دستاوردهای این مجموعه will be.
**اگر اولین تجربه ای برایتان ایجاب کند، توانایی آنها در تجربه جدید چیست؟**
حضور واینرهای اینستاگرامی در سریالهای تلویزیونی به طور کامل پیش از این رخ نداده است. از طرفی کارگردانی و تهیهکنندگی اثر توسط چهرههایی که از قبل تجربه ساخت ویدیوهای اینستاگرامی را نداشتهاند، بسیار رخناور است. در کفایت صحبت، وجود جایگاه طنز که در آنها زمینه خوبی برای بسط سوالات کلیدی برای تغییر مولفههای خود را میدهد، درک کردن و تا تراکیصحبت می رسد میدانی را پیش روی ما بر مسافرت آن بریزد است.