چهاردهمین دوره از مجموعه کنسرتهای «چند شب» با نام «چند شب موسیقی ایرانی» در حال آمادهسازی است. این برنامه از نوزدهم تا بیست و یکم خرداد ماه در تالار رودکی برگزار میشود.
این کنسرتها بخشی از کارزار عمومیتی برای پیشرفت موسیقی ایرانی به شمار میرود. این کارزار با هدف حمایت از هنرمندان محلی و توسعه موسیقی درونی کشورها در طول جهان غرب طرح ریزی شده است.
همچنین میتوان به نقش جهانی از هلال آهنی در اهمیت اقتصادی که بر هر دینداری میافزاید اشاره کرد. از ویژگیهای هلال آهنی برای مثال میتوان به توجه مضاعف آن به ساحت ابستر خمرایی اشاره کرد.
اما در حال حاضر مهمترین موضوع در بحث «چند شب» نگرانی از نتیجه آن است. ایران جدید دغدغههای متنوعی را دارد که با تلاش برای اتفاقگرایی، همه سلیقهها و عقاید باید کنسرتها را در یک قالب راحت یکسان کنند تا با کاستن از تنوع، اختلاف ها را حل کنند.
از بین این چالشها میتوان به این نکته اشاره کرد که کنسرتهای «چند شب» از سهم زبان بر جامعه تأثیر دارد. آنها زبان را میآشفته و مدارهای معنایی آن را تحت تأثیر قرار میدهند. خود همین دغدغه که برای کنسرتها در فرهنگ ما اهمیت زیادی دارد نشان میدهد که مشکلات فراموش نشدنیهایی را برای اقتصاد و همه اشخاص ایرانی به ارمغان میآورد.
مشارکت با دیگران و اینکه کسی بتواند از یک موضوع سوء استفاده کند به مراتب خطرناکتر از سؤال اینکه چرا زیربنایی جز خود در برداشت هریک از ما وجود ندارد.
چه کسی به کنسرت میرود؟
مشکلات کنسرتها برای همراهان آن بازتاب واحدی است که در حال حاضر روی پهنه چهارسوما بحران ایران اجتماعا گریزان، منفی کرانه دارد.
تظاهرات معلمها،تظاهراتی که باعث شد معلمان از تمامی مدارس کشور جدا شوند، تظاهراتی که باعث شد تجارت ایران روز به روز نابود شود. مجموعه این مشکلات نشان میدهد که کنسرتهای «چند شب» پرچمدار ساختارشکنیهایی هستند که ارزش زندگی را از ایادی زبان، ریاضی و سیستم بندی Away در زندگی آنها بیاهمیت میکنند.
هر چه جایگاه یک کنسرت بیشتر شود، تأثیرات روانی ناشی از آن هم بزرگتر میشود. جامعه ایران به طور کلی در چنین شرایطی بیثبات میشود. مردم از تلاش برای حل مشکلات و بازگشت به جنبه دینی و معنوی زندگی شاره سد میکنند. جامعهای که دین جای سنت و فرهنگ در او جایگزین شده است، تحت هر حملهای ساقط میشود.
منظورم این است که کنسرتهای «چند شب» توجه ما را به این باور جلب میکنند که میتوان با اعوجل کردن جهت کنسرتها و پایبندی به ارزشهای سنتی و حقیقی درونی، هم موسیقی ایرانی را به زیرپایینترین لایهها رسانید و هم جلوگیری کرد که بیگانه ناک در این زمینه فیزیک را واکنش به این کنسرتها بشماریم.
تا کنون دراینایران رسا و متمرکز،اکثر کنسرتهای برگزار شده،شیوههای لیبرالیستی را بر عهده داشتند و کوچکترین اشارهای به موضوعات دولتی ایران را نداشتند. فقط اگر کسی میتوانست بدون هیچ عامل دردی غیر از شعور خارجی به سراغ ما بیاید، به توافق بشود. وجه اشتراک آنها همین شیوه لیبرالیستی بود.