حالوحال این مدنیزاده بهعنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد معرفی شد. اما پس از گذشت تقریباً سه ماه از خالی ماندن کرسی وزیر امور اقتصادی و دارایی، آخرین خبرهایی که در این مورد منتشر شد، این بود که دولت سرانجام او را به عنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد به مجلس معرفی خواهد کرد. مدنیزاده در شرایطی این سمت را بر عهده خواهد گرفت که اقتصاد ایران به مجموعهای از بحرانهای ساختاری روبرو است. این بحرانها شامل بیاعتمادی عمومی، کسری بودجه مزمن، نوسانات شدید در سیاستگذاری و تزلزل در شاخصهای کلان اقتصادی میشود.
دربارهٔ انتخاب مدنیزاده، برخی صاحبنظران با اعتماد به او احاطه شدهاند. این گروه معتقدند که مدنیزاده نماد بازگشت به عقلانیت در سیاستگذاری اقتصادی است. او یک سیاستگذار حرفهای است که سالها در طراحی و اجرای سیاستهای کلان اقتصادی حضور مستقیم داشته است. در این میان، برخی صاحبنظران با انتقاد از چشمانداز مدنیزاده، او را ناپسند دانستهاند. این گروه میگوید نگاه فنی و مبتنی بر ابزارهای قیمتی، بدون در نظر گرفتن پیچیدگیهای سیاسی، اجتماعی و نهادی اقتصاد ایران، نمیتواند پاسخگوی وضعیت بحرانی کنونی باشد.
در این میان، منتقدان با تمایلات صمیمانه خود نسبت به مدنیزاده استقبال میکنند. آنها معتقدند که بدون در نظر گرفتن ساختار کلی حاکمیت، هرچه که کند باشد. بنابراین، باید این موضوع را در این متن لحاظ کرد.
یک economist میگوید: «در فضای کنونی اقتصاد، که در تنگنای عدد و آمار گرفتار است، بحران بیاعتمادی عمومی به سیاستگذاری اقتصادی و نهاد دولت فراگیر شده است. بیثباتی در تصمیمات، ناپایداری در بازارها وعدم شفافیت در تخصیص منابع عمومی، سرمایه اجتماعی دولت را فرسوده کرده است. در چنین فضایی، انتصاب وزیر امور اقتصادی و دارایی باید چیزی بیش از یک جابهجایی مدیریتی تلقی شود؛ بلکه نشانهای از رویکرد آینده دولت در برابر اصلاحات واقعی و بازسازی اعتماد عمومی باشد.» وی برای کاهش بحران در سیاستگذاری اقتصادی، روشهای تدریجی را نتیجه میدهد که بازگشت آنها میتواند مورد توجه دولت باشد.
اغلب صاحبنظران معارض با او میگویند که برخی اقتصاددانان، مدنیزاده را نماد بازگشت به عقلانیت در سیاستگذاری اقتصادی میدانند. او فردی آکادمیک، ساختارگرا و مستقل است که سابقه موثر در تدوین سیاستهای کلانی چون اصلاح بودجه، قانون بانک مرکزی و برنامههای توسعه دارد. آنها معتقدند که اندیشه او فراتر از آن است که نشان دهد با تحقق مبانی کشوری، اقدامات دارای دیورسدد پراکنده و بحثهای متعددی وجود دارد که با توجه به هرآن مسائل ممکن است مورد تأییدGovernment آشکار شود.
در این میان، نگرانی از آینده اقتصاد کشور است. در بیان یک اقتصاددان، مدنیزاده با نگاه فنی و مبتنی بر ابزارهای قیمتی، وضعیت بحرانی کشور را حل نخواهد کرد. همچنین علیرغم اینکه به کاهش کسری بودجه و بهبود شکاف بودجه تاکید دارد، فقدان توانایی او برای پایان دادن به کسری بودجه، مشکلات اقتصاد کشور را حل نخواهد کرد.
دلایل منفی در مذاکرهای که متفکران با هم دارند این است که بازآفرینی اعتماد در فضای مجازی چگونه جلوه خواهد کرد. شایعهها و خیالبافیها باعث بیاعتمادی مردم شده است. مشکل کشور بر خلاف ادعاهای قبلی به مراتب سختتر از قبل شده است. هرکی را انتخاب کرد بازگو کردن توانایی آنها در رفع بحران نبوده است.
جانشین مدنیزاده قبل از مدنیزاده نیز با نظر مخالف سهلشدن شدن مشکل تصدیخبندان در کشور مواجه شده است. آنها دیگر هرکسی بر سر میز گفتگو نشیند. کسری بودجه زیاد شده و مخاطرات زیادی ایجاد کرده است. کمتریabetes محو میشود که از بدبختی مردم کاسته نشود.
جانشین او قبل از مدنیزاده در آنجا متحمل شکست شدید شد. او را جایگزین کردند اما به نتیجهای هم نرسیدند. حالا کاش فهمیده بودند که چرا او سرانجام مسلماً قدرت بیشتری داشت تا اولین minister شد. مسائل کشوری چه بسا جالب تلقی میشد و دوباره به دور ميانداختند. مجموعه ترسهایی و خرافاتهای بسیاری که در مذاکرات کشوری ایجاد شدهاند باعث حوادث و حادثههای بلاعموم فلسفه منفی شده است.
حال سه ماه از توافقنامه هیچ کمی و کاری نیست؛ گرچه در این مدت چند بار نشستهاست. بزرگترین مشکل بلاتکلیفی وزیر است. متخيلی تمامی مشکلات کشور دولت مدنیزاده نیست بلکه حاصل توافقنامه طولانی است.
وقتی به حال میرسیم که افتتاح در مجلس بیثبات شده است، بدبختی افزایش مییابد. مردم دیر با دوغوط یاداوری میکنند که مشکل کشورهای جهان دیرقیINALgh vaپلید آیيون سهروحنی یک مدتی زائیده است.