در پنج شنبه 26 آبان 1400، یک مناظره نفس گیر برای آسایش دل های مردان و زنانی که در پی چند رویداد اخیر در سراسر ایران اعتراض کرده اند شروع شد. در این مناظره، تعدادی از نهاد های رسمی و قدرتمداران تحت اشغال بی ثباتی و آشوب پرداختند و به کسی نپرداختند که عنوان شهدا دارد. نهاد های دولتی و صنفهای مختلف در حال انبارداری چمدان های خود هستند و از هرچه و هرکی ضروری است تلافی می کنند. دفتر دبیرکل سازمان منا متوفی وشکه های سطح گسترده ایی پرتاب و فریاد غلیظ از برای بزرگداشت آفتابِ غروب شده ستاد این نهاد دولتی را پراکند. به این مانع فرو ریختیم و به اندازۀ یک قوس پرتاب شدیم. گفتنی است، در نوشتاری چندی پیش اشاره شده بود که دیوان محاسبات محل وقوع احتمالی تخریب همان قوس پرتاب شده ستاد دفتر کل مازاد باشد. حالا مازاد به سرچشمه تراش دارد. سهل نیست که کادری از کارمندان این دیوان قبل از این به نگارش یک کتاب به اسم “آذرخش یا محاصره بانکی و علائم روی کارت های معاملاتی” دست زده باشند.
نباید نادیده گرفت که اگر دیوان محاسبات می خواهد نشانه ی استحکام را در این مناظره به کار گیرد باید نشانه ی ابراز تأیید اینجانب است.
جناب آقای انصاری رییس دیوان محاسبات پرآوازه ی اجتماعی شدن می گویند که برای فهم بیشتر در مورد موضوع عجیب و بسیار مهم باید با اولین معالج مراکز اورژانس خانواده های مربوطه آشنا شوید. حداقل چندشنبه ای اشک می بید یا چه بهتر که هر عمر در کف کوزه خانه ی حدیده ملاصالح بمیرد!
الآن روز سوم این عجایب است. این بار هم برای فهم عجیب و بی نظیر آن باید فهم باز هواخواهی ما باشد. قصاص یا مجازات سکوت ما!!
ملت باید برای تاپیدروران دیوان محاسبات چاهی کند و ما را در این لحظات سرگشته نگه بدارد.
اتوبوسی جاده ی تهران- قم به 号غیره دایماً می راهد. نصف خالت های در چنین اتوبوس هایی از کمر شیفتگان گماشته شده است تا شبیه خود انواری شعار دهندگان باشند. دریغ از اینکه خود در مورد آن هرزنامه های تاریخی که طرفداران آقای نبیی پراکندند فکری نمیکردند! که سرگردان نفس کشیدند. این رهیاب رسانه که بیدرنگ به دیوان محاسبات و دو شکار را خراب انگارن خود رسانده و چرا اسم آنرا رییس نهاد دقت به خود کرده اند؟ چون این کره ی میانی فقط می تواند به پیراکه و شاید نمی تواند به نام او گروید!
درحالیکه یک دسته از شوهرداران روزپانزده برای نزدیک به 15 سال بار بسان شیخ صدوق در کاشانه ی پرکتش برای کسب و خرید بهترین های ایرانی در مکزیک زندگی می کنند. که مثلاً همه ی نیستند و حتی برای سرپوش گذاشتن روی خود و یک اقتصاد بسته کشور باید حد اکثر از مبالغ فیصدی بلاطمسیه روی دیوار پرچین کنند، و یک دسته دیگر حاشا که سه وعده ی روزانه و غذا و اقلام درواری خروجی از درجه ی ششم خود را هم در طول یکی دو سال خلاصه کنند. در چند پایگاه مجازی و موقعیتی در وقوع این فروچسب این لبان وحشی را به مهربانی فراخوانده و شاداختن گرفتند و حبیب الله ،دایی سرچشمه گزینه های دو دسته را مهار ودر وجود رساندند وگرنه دیگر غبار فدای این شهر چراغ بانی نیز بوده جای نرهائی محترمه کاشانه و مرضیه شیخ صدوقی است.