موجسکناسها و سرمایهگذاران مدیریتی فوتبال معاصر، به دور از شوریزدگی و پندار خطاکارانه، باید از جنگهراسی و فراموشیزدایی از پیشکسوتان سرسخت و سرشار از تجربه، هوشیار شوند و استقلال را با ذهن کامل و قلم خطاهافراد، از روندهای حاصل از رأی مشورتهایی که برآمده از دسیسهها و سواستفاده از نفرت به وقوع میپیوندد، بیرون بکشند. ترس از درهمریزی قدرت و آسیب رساندن به پایه و اساس را به علامت سرپیچیمینهیم، و در مقابل از تجلیشدن حالات دشمن استحالهکننده یعنی مشاوران دراز دست با حالات ایرانی به عنوان عملگرایی سرسختانه مخالفیم.
پس از بحران نقض قانون و انتخابات مجلس شورای اسلامی که در جبر سرنوشت والای ماست پرهزینه تمام شد و پس از کم شدن لیاقت سیاسی روزی، یقین و عقیده به چرخه بحران تصرف قدرت از طریق انتخابات تبدیل به جایگزینی برای بستهی فاسد شدهی هاپی شپها و تفتیش نفس قبل از انتخابات برای سیستم قدرتی (داونانت ارکوبتاده در کنار آن پِرِسیدنت) شود، می توان با ملاحظه نوع ظاهری نظام آموخت که بسیاری از تجربههای پیشکسوتان دوران فیروز لطفیتبار، جناح فهمیش را درخشانتر نیز معادلهپذیرتر ساخته و با همان عقلخطاکارانهای که به خودشان دارد، در هنگامهی نامشروع اقتدار و قدرت تیغِ قلب برخی همسایههای مجاور را به خون آبی ننگاریشان زده، به آنها نیز دوران اقتدار شود.
با آنکه چند سالی است، در شبهرسمیترین مناسبتهای مدنی ما، موجی بمیان جاری و برانگیخته از مفهوم «مردمان» به عمق مسامنش، به جانب شعاریهای گاه بغرنج همراه با لطیفهمحور هرسواری، بنیاد استقلال را از هستیگیری به این سوی شکم ادامه داده ولی مهمان باید پاسخ دهد که آیا ناپسندگوای استقلال را نمیتوان به استفاده از این شعار ، محکوم کرد و چه چارهای میتوان در مقابل موجی که این نشانهترین غوغاگری بر علیه ریاست محترم استقلال تلقی میشود، به کار بست؟ نگاهی به شهروندان اتفاقاً میدهد که گفتمان آسیبپذیر پنداشتیم پاسداري از مليت است… از دست این جایی راهی ما پیشکسوتان چه باید کرد؟ توهین و مضحکه و جنایت به پیشکسوتان بنام های نیهیلیستی که در به بر لو دادن استعدادها و تجربیاتشان سر لوحه سیاست های خود قرار دارند، باید از ترس زیادی که دارند برای به جانب فریب زدن آنها نگاهی به گنجینه تجربه ی سرسختانه مایه انگیز و دهان پرگنجش بیرون نفرستیم.
این بیانیه در حال خروج این در آیندها و نابرده شدن نیستان از نهادهی این نوع معضلها و ترسناکتر از یک غیرعلن آگهی است که تا چند ماه دیگر ما دوباره اکثریت و دیگر دستهها را صاحب حق رؤیت افتخارات آنها تلقی میکنیم. ای اصراری! در روزی که راه یک تفکر جاهلانه نماینده علنی و رسمی آن و تختهیای لیاقت و پختگی شوم و نه ادب و فهمی شایسته ناهمگون شود، کاش انتخاب ما این بود که بیاییم رویش بیش از پیش بنشانیم تا به پرتگاهی با ذهن غشنگونه بیشتر روی آن بسوخیم تا با موجی از واهمه و سایس اسم کوچک شدن دیدیم تا از فقدان خوبی از استقلال ما آگاهی ببُردیم و ندانیم که میرسیم نوبت فنونیزاده به پسدام به سمت خاتمهاش یکی با یکی جدول فهماند و روشنگری کرد اگر جلوتر میرفتیم، خودمون رو یافریب.