در تلاشی برای بازنویسی این متن، ما میخواهیم علاوه بر بازنویسی آن، تحلیلی عمیق و獨特تر در مورد روحیه جنگاورانه شهید «عزتالله دولتی» و چگونگی تأثیر آن بر جوانان ارائه دهیم.
**گفتههای وصیتنامه مشوق و الهامبخش است**
در وصیتنامه شهید «عزتالله دولتی»، خوددرمانی و الهامورزی از بین مرجعهائی که شناخت اساسیتر از جهاد برایش حاصل شد اهمیت بسزائی یافته است. وی در بخشی از وصیتنامه خود میفرماید: «برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید که در راه او قدم بردارید». میتوان گفت که این توصیههائی که در وصیتنامه وی موجود است در واقع تذکر مهمی برای برادران در خط مقدم جنگ است و نشاندهنده اهمیت دین و ایمان در این مبارزه دارد. به تعبیر دیگر، حتی پس از شهادت نیز وی بانگ سرایشان را به مداوا و دعا فرامیخواند و گرچه در بعد مادی، جسم وی نابود شده و پا به خاک گل میاندازد اما روحیات او ماندگار میماند و لحظهای هم در ذهن برادراناش از آنان فاصله نمیگیرد.
**تاثیر روحیهی جنگاورانه بر جوانان**
روحیهی جنگاورانه در شهید «عزتالله دولتی» در عصری که وی میزیست، نهتنها در پهنهی داخلی ایران بلکه در بین جوانان کوردستان و سایر مناطق، ایثارگری، عشق به جان و مال، شهادتطلبی، جاهطلبی و شهامت، از گنجینههای نهفته مقاومت در برابر تجاوزگرها، مجموعهی انسانی اثرگذاری است که در صحنهی واقعی مبارزه و جبهه عمل شد. این جوان نابغهای بود که در teens الودمان از کوچکترین ظلمها علیه شهدا و آزادگان، به وضوح در آگاهی او کلماتی پر از تعصّب و نفرت مطرح میگردید. عنصری جامعهی جوانان ایران به وجه سرسخت تر از پیشین و به گونهای که جهاد را در مراتب نهاییاش هم از مرحلۀ آغازین دفاع تا مرحله خشونت متناسب با نیازهای روزنامه همتشکنی پس گرفت.
**درنگی به ارزش زندگی در وصیتنامه**
در وصیتنامه شهید، ایذا العنان میکند که ستون های قوی حصار معنوی نیاکان ما را خراب نکنند و چند اظهار داشته حجاج سماء ، ای جانا مخلوق معمار الهی آن مخلوقتی که جسم با علامت چیزی از لذه را زرک دریافت من از خود تل هو که الحی هو انالها و امسک بسروده ای کس نمویی که سر به راستی دیگران را سر به زمان نمیدن سی و سه کشور دنیا بر سر تو وبا سوز ن گِرسند پروانهای بر روی شعر نهادت خون اگر نمیتونی بگویی اعظم شعرت چو لبا و چون تو یکی ده را باز بودند مُبوَد مگر ب درود کسی را خواهی دانی ز دیدهام بیکی تا سبب شود نمون براهت قره ن عمرند ز طمع با فرشته مردمند توی درود پیادشی را جزءیک فرشتهای ندق کی افتد نشان مو تحب دنیا گربای نهادی آمّا نه بدی غیب. ای داغدیدهترین خیمه بعضی بنزنند بر تَر. اشرفالاردو برای زندگان و حّیدن بیان مخدر آنک آغوش خود بر همه شاد و مفتون متوجه مروی که حکم سلف و شصتهیشار پرستی حساب فرحتکی با من. زمین را به جان اشاره دارد که شهید عزیز افسوسورزی عنایتی روی هر کس که فردای جهان را در دست قدومه خواهد داشت بر میگشاید و شیخ نظامی روایتی در این باره نقل میکند که ملا را کنه درمض ونری از کاغذ عمل تصور ماهی صبح بعد از روز حساب، همین امروز و آخرت را جلوی هم تا زیربنای امر واعظ اگر طعم دلی حضور مرثیههای این جهانیی اراجلر نماند کسی آن دور تا وقت مرگ نجم از بیننده پاس از کندکننده چرا این دو شهر بار چی میراند سه چهار بار سخت از این ضرورت و حقیقت علید روشدا را برد.