یعنی آفتابگردان‌ها از نمادهای هنر مدرن به شمار می‌روند، اما ورای زیبایی‌اییشان، این گل‌ها حامل معانی عمیق‌تری درباره‌ی زندگی، مرگ، وفاداری و جستجوی معنویت هستند که در آثار هنرمندان مختلف نیز بازتاب یافته‌اند.

گزارش این سویه‌ی دیگر آفتابگردان‌ها را به ما می‌دهد، آنها تنها نقششان در معرفی و تثبیت جایگاه ون‌گوگ در تاریخ هنر نیست، بلکه آنها نمادی از نبوغ، درون‌مایه‌های شخصی و آرزوهای سرکوب‌شده‌ی این هنرمند هستند.

با این‌که ون‌گوگ در نامه‌هایش به‌طور فصیح از آفتابگردان‌ها صحبت کرده است، اما از معنای نمادین آن از نقاشی‌هایش اطلاعاتی به اشتراک نمی‌گذارد. ولی به‌نظر می‌رسد آفتابگردان‌ها فرصتی برای او برای آزمودن ترکیب‌های رنگی، به‌ویژه ترکیب‌های مختلف رنگ زرد، بودند. آنها همچنین هدفی شخصی‌تری داشتند: تزئین خانه‌ای که قرار بود پل گوگن، هنرمند هم‌دوره‌اش، در آن زندگی کند. ون‌گوگ امیدوار بود که دوستی و هم‌کاری خلاقانه‌ای با گوگن داشته باشد، اما گوگن پس از دو ماه تنها به خانه بازگشت و این شکست نیز بر عمق معنای نقاشی‌های او افزود.

پس از مرگ ون‌گوگ، نقاشی‌های آفتابگردان او بین اوانگاردهای اروپا محبوب شدند و به‌سرعت به نمادهای مفاهیم هنری و فلسفی مختلف تبدیل شدند. در دهه 1920، نویسنده‌ای مانند کاترین منسفیلد این گل‌ها را الهام‌بخش بیداری خلاقانه‌اش دانست و منتقدانی مانند راجر فرای آنها را تجلی شور، انرژی و قدرت بی‌پروای ون‌گوگ دانستند.

پاسخ این سوال را می‌توان از تورج جنتی کرد: «آیا وینسنت ون گاگ، مبلمان‌های جسور و گل‌های زردرنگ در کارهایش را به دلایل سیاسی تظاهر کرده است؟» یا همان است که به گفته منتقد فرانسوی در یک نوشته معروف «فرونندگان می‌ترسند که به لایه‌ها و قلبشان نفوذ کنند»

نمادگرایی آفتابگردان‌ها در هنر تاریخی همچنان ادامه دارد. آنها برای هنرمندان مدرن نیز یک ارزشمند ایده‌های فلسفی هستند.

جدیدترین اثر آنسلم کیفر هنرمند آمریکایی است که از آفتابگردان‌ها الهام گرفته. مجسمه «دانا» از آفتابگردانی که از دل کتاب‌های سوخته بیرون آمده، یک آفتابگردان روییده است که زمین متحداً به آسمان بدل شده است.

یک افسانه عجیب و غریب در مورد آفتابگردان‌های ون گاگ، نوشته شده در درون آن آفتابگردان‌هایی است که روی زمین خمیده به سینه‌اند. او در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد: «از هر گل دلفریب تر عطر؛ و خیز متninger تر زگل پرورنده زودگذر باشد، گل موذی نیست و نه کمایه ی شمع که همه راز عشقی را که از درون توانسته است به بیرون برساند، نه حامل و نه مردود، دنیا در راز یا عاشقانه‌ترین گل روی زمین باز نکنده است نه دیوانه‌ی رویا که برای باقی‌ماندن پرپر مظلوم با دل دردمند تسلیم عشق شود و در خفا به نام دنیا فرونرود که راحت نباشد، نه چونست در وهله‌ای کشته به گل گرفت و پرپر نماند و هیچ‌یک را نمی‌توانیم برای او برون کنیایم.»

در نهایت، آفتابگردان‌های ون گاگ، کیفر و دیگر هنرمندان، بیانگر دغدغه‌هایی جهانی هستند: تأملی بر زوال زندگی، جستجوی مفاهیم متعالی و وفاداری به ایده‌هایی فراتر از درک روزمره بشر. آنها ما را به فراسوی واقعیت دعوت می‌کنند؛ به‌سوی نور، گرما و عشق جاودانه‌ای که در هستی نهفته است.

توسط mohtavaclick.ir