نخستین چیزی که می‌توانند درباره این کتاب گفت، این است که کتاب کریستف نگران‌کننده نیست. جملاتی که در این کتاب می‌آید رنج و درد می‌فرستد، اما گیتس می‌نویسد که می‌توان از این کتاب به عنوان یک الهام بخش برای امید وشدن، به خصوص در زمانی که اکثر ما به آن نیاز داریم، استفاده کرد.

کریستف در این کتاب مسیری بلند را طی کرده است، از یک مزرعه کوچک به بورسیه رودز و حتی دریافت جایزه پولیتزر، اما مسیر او راال‌زهرت که پر از افتخار و عناوین اسفرزاده نبوده است به تصویر می‌کشد. او شهرتش را به دست آورده است که برای نوشتن در مورد بحران‌های عميق بشری افتخار است.

گیتس می‌نویسد: «او گزارش‌هایی را از بیش از ۱۵۰ کشور نوشته است، از جنگ، فقر، سلامت و حقوق بشر، داستان‌هایی را در گزارشش به خصوص یک گزارش او را بازگو می‌کند که تجربه‌هایش را از گزارش تجربیاتش درباره نابینایی رودخانه‌ای در اتیوپی، مرگ و میر مادران در کامرون، و مالاریا در کامبوج دربرمی‌گیرد».

کتاب پر از کودکان بیمار و بی‌عدالتی تکان‌دهنده است که در نگاه اول بی شمار استمرار برای امید نباشد. اما گیتس دیدگاه دیگری دارد. او می‌گوید توجه داشتن به چالش‌های جهان و درک اینکه چگونه برآنها فائق آمدن چقدر مهم است، همان دارویی است که ما اکنون به آن نیاز داریم.

گیتس می‌گوید کریستف خوش بین است، اما این خوشبینی بر این باور استوار است که بسیاری از ما با آن موافقم: داده درست یا داستان درست می‌تواند مردم را به عمل وادارد. انسان‌ها، وقتی فرصت پیدا کنند، می‌خواهند اوضاع را بهتر کنند، پیشرفت هرگز تضمین‌نشده نیست، اما ممکن است.

گیتس هشدار می‌دهد: انزواطلبی در جهان رو به افزایش است، چه در مقیاسی بزرگ و چه در مقیاس کوچکتر، در بسیاری از جوامع ما هم این مشکل وجود دارد. در جهانی نامطمئن و به سرعت در حال تغییر، بسیاری از مردم همدلی‌شان را محدود به اطرافیان و کسانی کرده‌اند که شبیه خودشان هستند.

درمقابل، مواجهه با جهان-چه در مقیاس وسیع کریستف و چه در شکل تکه‌هایی هر کدام برای ما-می‌تواند احساس توانمندی و امید ایجاد کند. گیتس می‌نویسد: «اگر حال و روز جهان شما را ناامید کرده، شاید این پیام و این کتاب همان چیزی باشد که به آن نیاز دارید»

توسط mohtavaclick.ir