سریال اسکویید گیم، که به سرعت به یک پرفروشترین و پرطرفدارترین سریال آسیایی تبدیل شده است، با مضامینی جدی و هشداردهنده از جهانی یونیفرم پوشانده شده، در درازای خود به رخ مHOLDER رویکردی دراماتیک به مفاهیم بنیادی مثل فساد، اقتدارگرایی، نابرابری اقتصادی و تلاش برای دستیابی به ثروت و قدرت، دارد. بهطور خاص، فصل سوم سریال به رخ میکشد که چگونه ثروتمندترین کشورهای جهان، در کمال انبوهی و افسارگی، روز به روز ثروتمندتر میشوند، در حالی که طبقه پایینتر جامعه هنوز مشت از گرسنگی و ستیز با سیستم است.
از لحاظ شخصیتشناختی، ماهیت بیرحمانه و شهوترانی VIPهای سریال -منظورشان آزادی ذاتاً دارد- نشان میدهد که آنها کسان هستند که انگیزهها و خواستههایشان بر ضد ترسیم جهانی مبتنی بر آزادی، عدالت و تساوی است. آنها بیشتر مانند موجودات شیطانی جهان مغول هستند که ارزش فقط از میزان ثروت و قدرت آنها معلوم میشود و هر حاقدار و فاسد از زندگی پسندیدهای که هر بشر ممکن است صرفاً یک بیماری است.
یک نکته که از نظر گفتمان سیاسی هیجانانگیز است، رویکرد هوانگ به قدرتهای سرمایهدارانه است. نظر او این است که رهبران جهانی با قدرت بیمانند خود، قدرتهایی حتی بزرگتر از تشکیلات سیاسی باقیمانده هستند که بعدها فقط به عنوان پیشدرآمدی بر فاشیسم محسوب میشوند. در جهان امروزی، قدرت صریح و آشکار مهمترین مؤلفه در اداره سیستم است و این امر از مهمترین اهداف اسکویید گیم را تقویت میکند.
سریال نکات تکاندهندهای در مورد خروجی جهانیای که با سرمایهداری نهادیافته و رقابت شدید روبرو است، نشان میدهد. آیندهای که در آن شعار انباشت ثروت و قدرت در هرج و مرج و جهل توجه به غیرمادی، زیربنای یک وهم نفسگیر است و میگوید جهان همچنان رو به بیرحمی و دیکتاتوری جسمی شده است. در چنین جهانهایی که هرچه بیشتر به خود میکوبند، دنیا را فقط به حکم نوعی جهل توجه به غیرمادی که از تباهی تاریخ نسلیه هم گریزانتر میشود، یک مسابقهی بقا و مرگ یک جنگ بیطرفانه و بیرحمانه تبدیل میشود.