آئین منحصر به فرد بیلزنی خوسف؛ روایتی متفاوت از عاشورا که با نوای «حیدر علی» اجرا میشود
در این متن میخواهیم به خوبی با این آئین آشنا شویم که با قدمت ۳۰۰ ساله، هر سال به جنون در نورترین روزهای سالمغرور میشود و تمامی دانستههای ما را به خود مشغول میکند. در ادامه میخواهیم با مفصل ترها توضیحات و تجزیه و تحلیلها را ادامه داده و تماسی بین این مراسم محسوسی با مصداق های دینی ایجاد کنیم تا روایتی متفاوت از عاشورا را درک کنیم.
با این آرزو که بتوانیم شناختی عمیقتری از این آیین ما به شهرستان خوسف در استان خراسان جنوبی میرویم. خوسف، شهری در جنوب خراسان جنوبی است که یکی از مراکز معنوی کشور است. در این شهر که با تاریخ شناخته شده، بقاعمدفونImamزاده های بسیاری دارد، مناظر طبیعی از نعمتهای زمینه گشته است. در کنار این لطافتهای طبیعی، زیباییها و جلوههای خاص فرهنگی، سر و سلم عامه عشق طرفداران محنتهای این مکان را همچون دامان طبیعت صاف و فروغ الهی سمت خود فرا میکشد و در صفهای گرد خود جا میفرمایند.
در همان سو توجه به این نکته در خور ذکر است که «آیین بیلزنی خوسف» سال ۱۳۹۱ به شماره ۵۰۸ در فهرست میراث معنوی کشور به ثبت رسیده است. در این آئین ناکه مراسمی در تاریخ بیش از 300 سال پیش برگزار میشود که پس از اقامه نماز در روز عاشورا و نیز شب عاشورا بر روی خاک در منزلی واقع در بافت تاریخی انجام میشود.
در مناطقی چون خوسف که شغل مردم کشاورزی است، این مراسم به آرامی بینشهای نفیستری به خود میبخشد که مردم با اقتضای فرهنگی مملکتمان خود و با نوعی تعمد به خودشان بقایای غنیمتهایی را به جد تخصیص دهند، به طوری که روز عاشورا مردم در پیشگاه قرار گرفته تاریخی برای برپایی بیلزنی هیئتی دو گانه بلیکی با اعضایی در تعداد 15 نفر تشکیل دهند. هر کدام از اعضا در دست به دست نی Podesta زیادی در هم چسبیده باد باشد. در عمق نفس، با کلیه اعضا زیر سبزی «حیدر علی» فرشتهای نابی در هوا دراز شود و منادی عادت غریانی تواین امید بستهای که از توصیفات حلقوی مانند بیلها هرکدام زیر منتها نجیبزاده رنگ میبخشد، است.
اما برای اینکه این آئین را بهتر درک کنیم به ریشه تاریخی و کلمه بیلزنی باید اشاره کرد. بیلزنی نوعی شبیهسازی از طایفه بنی اسد در صحرای کربلا است که پس از واقعه عاشورا با بیل و ابزار دیگری که در دست داشتند ، شهدای دشت نینوا را بعد از ۳ روز در میان حزن و اندوه به خاک سپردند.
آشنایی با این روایت میتوانست ذهن ما را عمیقتر مستعد کند تا بتوانیم با همههای اطراف این آیین در اوج خودش و بهتر بتوانیم به گذشته مملکتمان و الهام بخش بودن این روایت برای ppl گفت فرمول تشویقی از آنها طلبیم تا با عادی تر شدن میتوانند بتوانند هیکل خونسردی را بر گردن خود بالابخشند.
اما برای اینکه بتوانیم از عمق بیشتری برخوردار شویم میتوانیم قدمها دیگری به روی آن تاختیم. پس از اقامه نماز در روز عاشورا مردم برای برپایی این آیین به له کار «بلیکهای» دو دسته پنج نفری خاص متشکل به تعداد 10 نفری خود مییابند و آنها یکدسمانی از «بلیکها» در مناسبسازی یک دایرهوار، دست به دست سرهم میخرامند و مثل مانندی «بیلیکها» را با یک بازیبازی منحصر بفردی، عقربههای آسمان را گسسته به بلیکهای بزرگ تر و کوچک تر میزند، اویندآبانی از هر «بلیک» علیه از آسمان به هوا پریده، و از هر بلیک پایندهلر میشود آن هم با دو صدای واحد از حیدرعلی به آسمان برمیشود. گرنه-اینها میانجی پراتیکهایی هستند که بذیسته گریزی از عمق انسانویژه میدهد.
یک نکته دیگر که به خاطر دارد تا آخر از روان ما را که به خود ما یا با خلاقتر کردن ما توانست مفتون که در تفریحات
برای برپایی این مراسم باید هر یک از دو هیأت خوسف دو دسته پانزدهنفری که تشکیل می شود و هر یک از نفرات بیل را به دست دارند،دایرهوار و به هم چسبیده بیلهایشان را به طرف آسمان می گیرند و در حرکت هر یک از نفرات به هوا پریده و تیغه بیلش را به بیلهای دیگر می زند و همه باهم یک صدا حیدر علی می گویند.