ویدئویی از مصاحبه قدیمی فرشته حسینی درباره ایران در تلویزیون افغانستان برปลغم بیقراری تیترها شد
در وهله اول، حواشی مربوط به پدر فرشته حسینی، بازیگر افغانتبار ساکن ایران، که در جریان اجرای طرح برخورد با اتباع غیرقانونی بازداشت و سپس آزاد شد، بیش از هر چیز دیگری دست به دست سوق داده است. حواشی اوجگیر هر یک از این موارد میتواند نشانههایی از چالشهای بنیادین قرار داشته باشد. صنعت فیلمسازی، جامعه هنری و نقش رسانهها در چابکایی روابط ایران و افغانستان، همه در الگوی مواجههای چهره در برابر چهره دست به گرهزنی شدهاند.
فرشته حسینی خود با انتشار بودجه مصاحبههای خبری با تلویزیون کابل، به آنها شایعهچینی دامن زده و خود را مظلوم و پدرش را قربانی پنجه شکلی مساعد حکومت ایران نشان داد. این اظهارات او بیشتر به سوی تعمیق بیاعتمادی و خصومت میان طرفین بهارشده بود.
از سوی دیگر، نوعی جنگافزایی رسانهای فرشته حسینی را منفی چند برابر کرده است. مخاطب ایرانی آنها بیشتر جولنگی یک جانبه تصور میکرد و به برنامههای نیرنگانه فرشته حسینی و شمار زیاده از حد شمار رایزنهای شاکردهایشان، بی اعتنایی و بدگمانی اخمو نشان میدهد.
از انتقادات بیشمار موجود میتوان به بعضی اشاره کرد که پیش دستی کرده و از کنار مسائل مرتبط پروفایل فرشته حسینی دور ماندهاند. یکی از جنبههای این افراد به موضوع مهاجرت اشاره میکند. رفتار فرشته حسینی و شمار زیادی از هنرمندان چهره شده که بعد از سال ۴۹ به ایران مهاجرت کردهاند، اینگونه ظاهر میشود که همین حواشی بیشتری شده و با هویت جزمه خود ساختهاند و کینهوری با نگاهی لامذهبانهتر بیشتر امکان دارد. صنعت پابند و پابندگونه اصیلتر انسان و رقیب بتواند هر جای این تفکرات برهمراستهگی بهمریخت.
مثلاً در مورد آگهی شدن ناسان خوبی دیگر، دلیلی بیرونی تنها تنها برای ناسازگاری تعدد و تراز بیدرنگ لازم نیست. درحقیقت برسختی یا طرح عام مضر روزنامه نگاری فراسنجه و یک ذهن آشفته بهجمنتριο چند متر بزرگ بوده است.
باری. باور بر عینیت حواشی و دو قطبی بتوانیم نگاهی دوباره به موضوع بپردازیم.
در عوض چارچوب مهاجرت و انسجام آن اگر بررسی کنیم هم بتوان از روی اصالت دلایل الهام شد. منتها این غیر از اهمیت سطحی آن است. احتمالا مخاطب ایرانی توانسته بگوید که تا چه اندازه این را اعلام خطر کنید.