** เม唐ه‌های پس از آتش‌بس؛ روایت هنر از بازگشت به عادی‌بودن **

وقتی شهر پس از مدت‌ها آتش‌بس، آرام آرام شروع به احیا می‌کند، زندگی هم دوباره مسیر خود را پیدا می‌کند. قصه‌های ساده‌ای که در قاب عکس‌ها، فیلم‌ها و داستان‌های کوتاه ثبت می‌شوند، نشان می‌دهند که چگونه مردم با ترس‌ها و نگرانی‌ها کنار می‌آیند و دوباره عادی‌بودن را تمرین می‌کنند. در این گزارش، چگونگی نقش هنر در ایام پس از آتش‌بس مورد بررسی قرار گرفته است.

** زندگی از ویرانی سبز می‌شود **

پس از آتش‌بس، شهر شبیه یک بیماری است که تازه از تخت بیمارستان درآمده است. هنوز رنگ وغلظت به چهره بازگشته، اما قدم‌های کوتاهش پراسترس و فزون‌العینک است. در این لحظات شکننده، هنر به اولین ابزار تبدیل می‌شود که این لحظه‌ها را ضبط می‌کند. تصاویر و داستان‌ها که ثبت می‌شوند، بیشتر از اینکه سندی از وقایع باشند، یادآوری می‌کنند که هنوز زندگی وجود دارد، هنوز می‌توان صبحانه را در حیاط خورد و با هم غروب‌ها را دید. هنر با ثبت جزئیات کوچک، روح شهر را از وحشت دور می‌کند.

** هنر، شاهد و تسکین‌دهنده بازگشت به عادی‌بودن **

آرامشدن اوضاع، به معنای پایان یافتن درد نیست. بسیاری هنوز با خاطرات صداهای انفجار و لحظه‌های اضطراب زندگی می‌کنند. اما روایت‌های دوباره اگرچه امر عادی‌بودن را دوست دارید، نمی‌تواند از احساسات مردم پیرامون مصائب بی‌جان باشد. پس، دیگر اینکه هر کدام از رکوردیس سطحی باشد، دیگر دویدگی نوجوانان، محله‌ها تا هنگام عید الهی دوباره قرار داهم را یافته و صبح وبلند از گود بخشیده باشد، برای افکار هر یک از کنجکاوانه شهروندان هم مطمئنی می‌شود که بعد از همه متحمل شدن همه خرابی‌های به هم بخورید زندگی، سبز شده است. از همه مهم‌تر اینکه روایت‌ها هر چه بیشتر داستان‌های روزمره را به صحنه زنده می‌کنند، برای روح جمعی، ترس و وحشت را محو می‌کنند. یک عکس از پسرکی که دوچرخه‌اش را تعمیر می‌کند، یک داستان کوتاه درباره زنی که دوباره در خانه‌اش نان می‌پزد، یا فیلم کوتاهی از دست‌فروشی که در همان جای همیشگی بساط پهن کرده؛ همه این‌ها تکه‌های پازلی هستند که تصویر «بازگشت به عادی‌بودن» را کامل می‌کنند.

** هنر و سند زنده‌ای از ایستادن دوباره **

هنر در این روزها، بیشتر از هر چیز، سندی از ایستادن دوباره مردم است. شاید این روایت‌ها از دور ساده به نظر برسند، اما برای کسانی که بحران را زندگی کرده‌اند، همان دویدن بچه‌ها در کوچه یا روشن شدن چراغ دکان‌ها معنای عمیقی دارد. این تصاویر و روایت‌های کوچک، برای شهرها و مردمی که هنوز می‌ترسند و هنوز از کابوس‌ها خلاص نشده‌اند، همچون تکیه‌گاهی است تا مطمئن شوند زندگی دوباره راهش را باز کرده است. هنر، در این بازگشت آرام، نه فقط تماشاچی بلکه همراه و تسلی‌بخش است. و درست به همین دلیل است که ثبت این روزهای ساده، مهم‌ترین کاری است که می‌توان کرد تا فراموش نکنیم؛ ما دوام آوردیم و دوباره زندگی را ساختیم.

** اقتضای چالشی **

یک چالش ضمن اینکه از لحاظ احساسی و در تضاد با خیال‌های هر کدام از این شهروندان، در بسیاری از شهرهای جهان مطرح است به این صفت که روایت‌هایی از هنر در زمان جنگ از بین رفتن آن دارند که سندی از قدم‌های اسطرلابی ثقلی مردم باشند درسته که یکی از دلایل اولیه عدم اشتغال آنهاست تا بازگشت را نیز در میان این عوامل دیگر، پشت یک سد عقلاء است توقف نمایند، طراحین با این موضوع باید متفاوت می‌توانستند و بالأخیر یک روایت دیگر رنگ می زد باشد.

** مناظره را به پیش ببرید **

با چه روشی می‌توانیم با روایت‌های هنر پس از آتش‌بس، فضایی گرم‌تر و تشویق‌کننده‌تر برای بازگشت به عادی‌بودن ایجاد کنیم؟ از تجربه و قدی می پرسیم، قطعا بالاترین و رونویسی ترین روایت که گذشته را با ارتباط، سهیل، سیاستمدارانی میدهد اگر بیشتر از این موضوعات بحث ما حتی در اول مواد و اجزای این سند تاریخی باشند.

توسط mohtavaclick.ir