«ریزش ۲۵۲ هزار واحدی شاخص کل بورس/ وقتی تدبیر مسئولان پس از بحران میرسد!»
لیست اخبار اقتصادی به روز رسانی شده 10 اردیبهشت 1404:
در روزهای اخیر، شاخص کل بورس ایران در مسیر نزولی حرکت کرده و با افت سنگین ۵۷ هزار و ۴۱۲ واحدی به سطح ۲ میلیون و ۷۳۱ هزار واحد رسید. این روند نزولی در حالی رخ داده است که از ابتدای هفته جاری، بازار سهام با فضای منفی و التهاب آغاز به کار کرده است. در این پیوستگی، بازار سهام با شرایط جنگی شکل گرفت و نهایتاً منجر به سقوط بیش از ۲۵۲ هزار واحدی شاخص کل در چهار روز معاملاتی شد.
بررسی فضای معاملات امروز نشان میدهد که بیشترین حجم خروج پول حقیقی از بازار در گروههای بانک، فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی و خودرویی مشاهده شده است. این خروج سرمایهها بار دیگر نگرانیهای جدی درباره نبود اعتماد به آینده بازار سرمایه را برجسته کرده است.
غلطها پس از تعطیلات بازگشایی بورس
اتفاقات اخیر در حالی رخ داده است که بسیاری از فعالان بازار معتقدند دوران تعطیلی بورس، فرصتی طلایی برای آمادهسازی بستههای حمایتی و تنظیم سیاستهای مناسب برای بازگشایی بازار پس از تنشهای امنیتی بود. اما متأسفانه نه تنها چنین تمهیداتی از سوی سازمان بورس و وزارت اقتصاد صورت نگرفت، بلکه اکنون و پس از چهار روز ریزش شدید، تازه صحبت از آغاز حمایتها به میان آمده است.
در چهارمین روز افت بازار، صیدی رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، خبر از شروع حمایتها از سهامداران خرد داد و اعلام کرد که دولت و بانک مرکزی نیز در این مسیر همراه خواهند بود. مدنیزاده، وزیر اقتصاد، نیز گفته است: بستههای حمایت از بازار سرمایه هم در زمینه بودجه و هم خط اعتباری بانک مرکزی خواهد بود و اقداماتی که بانک مرکزی و بانکها باید انجام دهند و جزئیات آن بعد از این که در دولت نهایی و تصویب شود اعلام خواهد شد.
در واکنش به اعتراضات سهامداران و فعالان بازار، برخی نمایندگان مجلس نیز وعده بررسی موضوع در هفته آینده را دادهاند. به گفته مصطفی پوردهقان، شرایط پس از آتشبس جنگی ایجاب میکرد که دولت با دقت بیشتری به مدیریت فضای روانی بازار بپردازد. این نماینده مجلس تأکید کرده که به زودی خط اعتباری از منابع صندوق توسعه ملی و بانک مرکزی برای حمایت از بورس اختصاص خواهد یافت.
پرسشی بیپاسخ: چرا بازار را باز کردند؟
بازار سرمایه در چهار روز کاری اخیر، با شرایطی مواجه شد که بسیاری آن را قابل پیشبینی میدانستند؛ التهابات روانی پس از جنگ، نبود چشمانداز روشن اقتصادی و کمبود نقدینگی، همگی عوامل مشهودی بودند. با این حال، هیچ برنامه مشخص و حمایتی از سوی سازمان بورس و وزارت اقتصاد پیش از بازگشایی بازار ارائه نشد.
اکنون این سوال مهم مطرح است؛ اگر قرار بود حمایتها پس از سقوط بازار آغاز شوند، چرا سازمان بورس اجازه بازگشایی بازار را بدون تمهید قبلی صادر کرد؟ زیان گسترده سهامداران، کاهش اعتماد عمومی و خروج سنگین سرمایهها، پیامد همین فقدان تصمیمگیری در لحظات کلیدی است.
اعتماد به بازار سرمایه، بیش از تزریق پول، نیازمند برنامهریزی، صداقت و پیشبینیپذیری است؛ عناصری که فعلاً جای خالیشان در نهاد ناظر بازار کاملاً محسوس است.
در بررسی موانع گذشته و گمانهزنیها درباره آینده بازار، نکاتی هم از سوی فعالان و تحلیلگران اقتصادی داده شده است. به عنوان مثال، شاید امروز ما به این نکته پیبریم که عدم تدوین برنامه حمایتی در ضرورت است و الزامی برای مدیریت درست بازار سرمایه است.
همچنین شاید هدف ایجاد ثبات و اطمینان خاطر در بازار و هماهنگی فعالیتهای صندوق توسعه ملی، بانک مرکزی و سایبانهای حمایتی دیگر از مسیر صداقت و اعتماد در مدیریت بازار باشد. این هم مثبتتر از مدیریت صرف بدون اعتماد و پیشبینی است.
ارزیابی برخی از خبرنگاران و فعالان در این زمینه گویای آن است که پیروزی چندباره دولتهای مختلف کشور بر روی پایداری بازار به واسطه تدوین برنامه حمایتی در یک بحث دامنزنی، نشان میدهد که بازدید از ارتباط این دو نکته، در آینده، یک توضیح صریح و اندکی نیازمند وارد کردن تحولات است.