در روزهایی که خوزستان با انبوهی از مشکلات ساختاری در حوزه جوانان و ورزش دست‌وپنجه نرم می‌کند، انتشار اخباری درباره معرفی گزینه‌هایی بحث‌برانگیز برای تصدی مدیرکلی ورزش و جوانان استان، واکنش شدید و گسترده جوانان حامی دولت را در پی داشته است. نیروهایی که در انتخابات اخیر پای کار دولت بودند، امروز با حیرت و خشم می‌پرسند: آیا قرار است پاداش اعتماد ما، حذف و بی‌توجهی باشد؟

در شرایطی که استان با بحران‌های انباشته‌ای چون بیکاری، تبعیض، و فقر زیرساخت‌های ورزشی مواجه است، روند انتخاب مدیرکل جدید نه‌تنها نشانی از شایسته‌سالاری ندارد، بلکه بیشتر به تفاهمات پشت‌پرده، سهم‌خواهی‌های محفلی، و ترجیح رابطه بر صلاحیت و همراهی با دولت شبیه است.

فهرست گزینه‌های مطرح‌شده برای این مسئولیت حساس، بیش از آن‌که بازتاب اراده دولت یا مطالبات بدنه اجتماعی آن باشد، نشانه‌ای آشکار از نفوذ حلقه‌های خاص و مداخله روابط خانوادگی، سیاسی و شخصی در یک انتصاب مهم است. پرسش روشن جوانان استان این است:

آیا “دوستی” و “نسبت خانوادگی”، ملاک سپردن مدیریت ورزش و جوانان خوزستان شده است؟

به‌ویژه زمانی که یکی از افراد معرفی‌شده به‌عنوان گزینه نهایی، نه سابقه قابل‌توجهی در این حوزه دارد و نه هیچ‌گونه پیوندی با جریان اجتماعی دولت. تنها ویژگی او، نسبت خویشاوندی با یکی از معاونان اصولگرای دولت فعلی است که خود نیز نه بر پایه شایستگی، بلکه با تکیه بر مناسبات پشت‌پرده به جایگاه رسیده است.

از سوی دیگر، برخی از افراد حاضر در این فهرست، نه‌تنها در انتخابات از آقای دکتر پزشکیان حمایت نکردند، بلکه در ستادهای رقیب فعال بودند و امروز، بدون هیچ کارنامه مشخصی، برای جایگاهی تصمیم‌ساز در حوزه جوانان مطرح شده‌اند.

این در حالی است که بدنه‌ای از جوانان توانمند، با سابقه، همسو با دولت، و فعال در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و میدانی در استان وجود دارد که به‌کلی نادیده گرفته شده‌اند. جوانانی که در روزهای سخت، بی‌هیچ چشم‌داشت، میدان‌دار دفاع از گفتمان تحول‌خواهی بودند، امروز حتی در مشورت‌ها هم جایی ندارند.

پرسش‌های اساسی که بی‌پاسخ مانده‌اند:

چه‌کسی و با چه مجوزی، بر سر حقوق سیاسی، اجتماعی و مدیریتی جوانان حامی دولت در خوزستان معامله کرده است؟

کدام سازوکار یا منطق، چنین روندی را توجیه می‌کند که در استانی با صدها نیروی شایسته و همسو، حتی یک گزینه بومی و مورد اعتماد جامعه جوانان در فهرست نباشد؟

چرا هیچ‌کدام از مسئولان استانی یا وزارت ورزش، زحمت یک نشست مشورتی با بدنه جوانان حامی دولت را به خود نداده‌اند؟

آنچه اکنون در حال وقوع است، تنها یک انتصاب ناعادلانه نیست. بلکه تخریب تدریجی سرمایه اجتماعی دولت در یکی از مهم‌ترین و استراتژیک‌ترین استان‌های کشور است. زخمی بر اعتماد عمومی، لطمه‌ای بر مشارکت سیاسی، و ضربه‌ای بر امیدی که با سختی فراوان شکل گرفت.

اگر امروز، معیار انتخاب مدیران استانی «تلفن‌های سفارش‌شده»، «حلقه‌های محفلی» و «نسبت‌های خانوادگی» باشد، فردا چه چیزی از مشارکت جوانان در انتخابات، فعالیت اجتماعی، و حمایت از دولت باقی خواهد ماند؟

جوانان خوزستانی حق دارند این پرسش را با صدای بلند مطرح کنند: چه کسی و به چه قیمتی، ما را از صحنه تصمیم‌گیری حذف کرده است؟

source

توسط mohtavaclick.ir