علی اسدی روزنامه‌نگار، نویسنده و پژوهشگر در یادداشتِ اختصاصی که در اختیار خبرگزاری سینا، قرار داده است درباره فیلم سینمایی »پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی که این روزها بر پرده سینما نقش بسته؛ نوشته است. در این یادداشت آمده است: 

 

به گزارش خبرگزاری سینا، با احترام به هردو گونه‌ی نقدهای تبلیغی و مستقلی که از فیلم «پیر پسر» خوانده و شنیده بودم، فارغ از بزرگنمایی ها و کوچک انگاری ها، بعد از تماشای فیلم، شاید یادداشت من کمی متمایز به نظر برسد.

فیلمی که نقاط ضعف و قوت خود را دارد و با ادعا یا بدون آن، از اشارات سمبلیک تهی نیست، چه آنکه بخشی از توان و غنایش در همین ثمر است.

از جمله نکات درخور توجه، بازی حامد بهداد است که غالبا زیر سایه‌ی نگاه‌ها به بازی پورشیرازی، مغفول مانده. یک پرداختِ قابل تامل، بازی کنترل شده بدون بیرون زدگی و باهوش که نشان از بلوغِ بازیگری او در این اثر، درک متقابل و تعامل با نویسنده و کارگردان از نقش ویژه ای که به او سپرده دارد.

طراحی و اجرای شخصیتِ سفیدی که مطلق، خطی و پاستوریزه نیست، شبیه کاراکترهای خوب و شعاری فیلم ها نباید باشد، در اعوجاج غلط و درست زندگی غوطه می خورد و صفات پارادوکسیکالی دارد مثل شجاعت و احتیاط، مظلومیت و معترض بودن، سلامت و شیطنت، سادگی ظاهر و پیچیدگی فکر و دریک کلام، بازی های درونی و بیرونی پیدا و پنهانی که نه تنها مخاطب را از بابت خود، آسوده خاطر نمیگذارد، بلکه دوچشم مترصدش را در کرسی قضاوت می نشاند و قهرا کار ساده ای نیست.

کلیت فیلم خوب و خوش ساخت شده و حرفش را بی پروا می زند که در این فقره، یکی از قطعات خالیِ پازل سینمای مارا  پُر می کند.
هرچند ریتم فیلم در برخی جاها کش دار شده، دیالوگ ها و سکانس های غیرضرور و گاهی دست کم گرفتن مخاطب، گریبانش را می گیرد. از پیش گفتن های مستقیم و لو دادن قصه، برخی از تعلیق ها و گره های جذاب ممکن را از بین برده و از ضربِ هیجانِ مضاعف و اندیشه گیِ مخاطب می کاهد.

در فهرست اقتباس فیلم از منابع نیز، موردِ اقتباس از شاهنامه، به خصوص رستم و سهراب دارای اغراق و بلاانطباق می نماید،
با اینهمه «پیرپسر» به سبب نقاط قوت فراوان‌اش، نمره قبولی می‌گیرد و در یادها خواهد ماند اما با نگاه سختگیرانه تا مرز جاودانگی هنوز راه دراز دارد؛ به قول پدر اکتای ، جناب استاد رضا براهنی، اثر جاودان اثریست که حتی با برداشتن یک آجر از دیوار آن، فرو بریزد(نقل به مضمون).

این گفتار، آسان و در انجام، سترگ و سخته و بسیار نادر است. از دیگرسو، دلیل هجمه ها و فحاشی های اخیر بعضی افراد و جریان ها را که محتمل بدلیل جسارت کارگردان در انتخاب سوژه ی ملتهب و نوع دیالوگهای نامانوس و اکت های گاها ناهنجار فیلم برای مخاطب غیرتخصصی سینما یا صاحب موضع بوده را به جا ندیدم، چرا که بافت چنین اثر و محتوایی که قطعا ما به ازای بسیار در جامعه دارد، چنین می طلبد واگرنه با یک کار آموزنده نمایِ آکواریومیِ لوس و ناملموس مواجه می شدیم که برای هوش مخاطب امروز و جَوّ پرابهام جامعه ی کنونی، محلی از اعراب نداشته و کار را از سکّه ی هنری و باورپذیری می اندازد.

برخلاف برخی گفته ها، فیلم، مطلقا ارتباطی به تقابل بین نسلی ندارد بلکه بیشتر گویای این بیت دفتر دوم مثنوی مولاناست که  «چون پدر بَد، نورِچشم از وی بُرید»، درباره ایراد زیرسوال بردن مقام‌ پدر و غیره هم که به خودی خود، ناوارد است باید گفت مگر تمام مردان دنیا انسان های خوبی هستند؟«ادب از که آموختی از بی ادبان، هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهیز کردم».

من‌معتقدم عموما اتّهام سیاه نمایی از حلقومِ سفیدشویان برمی آید. زشتی و قباحتِ انکار همه پلشتی ها و خود را به ندیدن زدن و تلاش برای خاموش کردن تصویری که هر اثر هنری از زخم های چرکین زیر پانسمانِ سفید جامعه – اعم از خشونت پنهان لایه ها، رنگ باختن فرهنگ و اخلاق، بی ارج شدن سواد و هنر، افزایش سن ازدواج، فقر فزاینده ی اقتصادی و مشکلات مترتّب آن ، دردِ مشاغل کاذب، زنان بی سرپرست، ناامنی زیرپوست شهر و … – به نمایش می گذارد، کمتر از مرتکبینِ این جرم ها نیست.

نکته دیگر؛ از نظر فنی، ارجاعات کارگردان و جسارت دوربین‌اش در برخی پلان ها تحسین برانگیز بوده و همچنین بازی های گروه بازیگران اصلی به‌ویژه حسن پورشیرازی مثال زدنی درآمده است و برای سال‌ها ممارست بی ادعای او، یک برگ زرین در کارنامه او و تالار نقش های مانای سینما خواهد بود که درخور مشق است.

البته توزیع و بسط قدری از فرهیختگی و روشنفکری در دیالوگ های تمام بازیگران ریز و درشت فیلم و زیادی نمادها و المان های هنری در عموم لوکیشن های تعریف شده ی فیلم، از منطقِ معمولِ زندگی، خارج است.

در مجموع، از آنجا که سینمای زنده، سینمایی ست که در آن به همه نوع ژانر و همه نوع مضمون، خاصّه موضوعاتی که جامعه سالهاست با آن سر به گریبان است اما در پرده ی سینما نشانی ندارد، نیاز مبرم داریم، امیدوارم در ادامه اکران با عقلانیت و  تدبیر، به سبب برخی ندانم گویی ها برای فیلم مشکلی حادث نشود.

ویژه اینکه هم احترام به تشخیص مردم و هم تلاش برای تقویت اقتصاد هنر و سرپا نگه داشتن فیلم های اجتماعی که بدنه  نحیفی در سینمای ایران دارند، خود فضیلتی ست انکارناپذیر. خسته نباشید به همه عوامل و آرزوی جان یابی دوباره برای سینمایِ ایران.

source

توسط mohtavaclick.ir