نویسنده کتاب ناخلف در جلسه نقد گفت: تاریخ برای من یک موجود زنده است، نه صرفاً گزارش گذشته.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، سیوچهارمین جلسه نقد و بررسی کتاب در حوزه هنری با محوریت رمان «ناخلف» نوشته حسام آبنوس برگزار شد؛ جلسهای که با حضور نویسنده، منتقدان و اهالی رسانه، به بستری برای گفتوگوی صریح درباره روایت، شخصیتپردازی، و نگاه تاریخی اثر تبدیل شد.
آبنوس در این نشست، با پذیرش نقدها، از تجربههای زیسته و دغدغههای رواییاش گفت.
در ادامه سلسله جلسات دوشنبهها با کتاب در حوزه هنری، این بار رمان «ناخلف» نوشته حسام آبنوس مورد نقد و بررسی قرار گرفت. این جلسه با حضور نویسنده، حمید بابایی بهعنوان کارشناس و جمعی از منتقدان، نویسندگان و روزنامهنگاران برگزار شد.
حسام آبنوس در ابتدای جلسه، از روند شکلگیری رمان «ناخلف» گفت: ایدهی اولیه کتاب در تیرماه ۱۳۹۹ از دل یک خبر سیاسی شکل گرفت؛ خبری که ذهنم را درگیر کرد و جرقهای شد برای نوشتن. برخلاف پروژههای نیمهکاره دیگر، «ناخلف» انرژی بیشتری داشت و زودتر به سرانجام رسید.
آبنوس تاکید کرد: ناخلف را رمان تاریخی نمیداند، بلکه آن را روایتی از یک انسان معمولی در بستر تاریخ معاصر میبیند.
او در ادامه گفت: تاریخ برای من یک موجود زنده است، نه صرفاً گزارش گذشته. ما امروز هم در سالهای ۱۳۲۰، ۱۳۶۵ یا ۱۳۹۸ زندگی میکنیم. تاریخ آینهی امروز ما است.
شخصیت عبدالله؛ از انفعال تا فروپاشی
شخصیت اصلی رمان، عبدالله، محور اصلی نقدها و گفتوگوهای جلسه بود. بسیاری از حاظرین، انفعال عبدالله را آزاردهنده دانستند و پایانبندی کتاب را غیرمنطقی ارزیابی کردند. آبنوس در پاسخ گفت: انفعال عبدالله یک کنش است. او همه راهها را امتحان میکند و در نهایت پس زده میشود. این انفعال، حاصل فشارهای اجتماعی، خانوادگی و ساختاری است.
با این حال، نویسنده ضعفهایی در سیر تحول شخصیت را پذیرفت. و تاکید کرد: نقدها را برای آثار بعدی جدی خواهد گرفت.
ساختار و زبان؛ سادهنویسی آگاهانه یا ضعف روایی؟
نثر ساده و محاورهای کتاب نیز محل بحث بود. برخی آن را نقطه قوت اثر دانستند و برخی دیگر آن را نشانهای از ضعف ادبی. نویسنده تأکید کرد: سادهنویسی کاملاً عمدی بوده و متناسب با تیپ اجتماعی شخصیت اصلی است.
آبنوس ادامه داد: عبدالله آدمی معمولی است و نمیتوانست با زبان پیچیده فکر کند یا حرف بزند. نمیخواستم با بازیهای زبانی مخاطب را گیج کنم.
پایانبندی اثر از دیگر موضوعاتی بود که در جلسه به آن پرداخته شد، منتقدان معتقد بودند که نشانههای کافی برای این تصمیم در متن وجود ندارد. آبنوس گفت: شاید نشانهها کم باشند، اما اتفاقی که در پایان رمان اتفاق میافتد بیشتر حاصل فشارهای انباشته زندگی برای عبدالله است.
روایت بیطرف از تاریخ
آبنوس در پاسخ به سوال، آیا کتاب نگاه صفر و صدی به تاریخ دارد؟، تأکید کرد که قصد تطهیر پهلوی یا تبلیغ انقلاب را نداشته و فقط خواسته است یک انسان معمولی را در بستر تاریخی روایت کند و گفت: ما همیشه تاریخ را از دو سر طیف روایت کردهایم؛ یا انقلابی یا سلطنتطلب. اما آدمهایی مثل عبدالله، وسط طیفاند. فقط زیستهاند.
حسام آبنوس در بخشهایی از جلسه، به منابع مطالعاتی خود مانند خاطرات شاپور آذر برزین، خاطرات سفر قهرمانی، کتاب «سایه سرخ» درباره تشکیلات مخفی حزب توده، سفرنامه ناصر خسرو، آثار احمد محمود، گلشیری، مندنیپور، براهنی و امیرخانی اشاره کرده و گفت: تاریخ را شلخته میخوانم؛ هرکتاب مناسبی که ببینم. چون معتقدم داستاننویسی بدون تاریخ، بیریشه است.
در پایان جلسه، آبنوس گفت: نوشتن برایم یک وسواس دائمی است.
source