اوتوچنکو بهدلیل وضعیت روانی ناپایدارش، ابتدا نتوانست چیزی بگوید. اما پس از چند روز، ماجرای حیرتانگیزی را روایت کرد. طبق گفته او، گروه در حال پایین آمدن از کوه بودند که الکساندر ساچا کریسین ناگهان فریاد زد. دهان وی کف کرده بود و از چشم و گوشش خون میآمد. پس از چند لحظه، کریسین به زمین افتاد، دچار تشنج شد و سپس جان سپرد. یکی از اعضا برای کمک به سمت او رفت، اما دقایقی بعد صدای فریادش شنیده شد. او نیز به همان علائم دچار شده بود. سپس یکی از زنان گروه دچار خفگی شد و سرش را به صخرهای کوبید. بهگفته اوتوچنکو، اعضای گروه یکی پس از دیگری دچار خونریزی، خفگی و فروپاشی فیزیکی شدند.
اوتوچنکو شب را در پایین کوه کمپ زد و روز بعد به محل بازگشت، اجساد را همچنان در همان وضعیت دید و دوباره به راه افتاد تا کمک پیدا کند. در نهایت گردشگران او را دیدند.
واکنش مقامات و نتایج تحقیقات
با اینکه حادثه فوراً به مقامات اطلاع داده شد، عملیات جستوجو با تاخیر آغاز شد و اجساد دو روز بعد پیدا شدند. بهگفتهی الکسی لیوینسکی، یکی از اعضای تیم نجات، محل مرگ کاملاً ساکت بود و نه پرندهای دیده میشد، نه صدایی شنیده میشد. اجساد تا حدی مومیایی شده بودند و بوی تعفنی احساس نمیشد.
برخی فرضیهها علت حادثه را کمبود اکسیژن، مصرف تصادفی قارچ توهمزا یا آب آلوده به مواد شیمیایی دانستهاند
در حالی که نبود اعضای بدن یا چشمها ممکن است بسیار مرموز به نظر برسد، این موضوع میتواند نتیجهی فعالیت حیوانات لاشهخوار باشد. بااینحال، علت مرگ اعضای گروه مورد گمانهزنیهای بسیار قرار گرفته است. برخی پیشنهاد کردهاند که شاید کمبود اکسیژن عامل مرگ بوده باشد. کمبود اکسیژن میتواند موجب توهم و مشکلات دیگر شود، اما ارتفاع این کوهها به اندازهای نیست که بیماری ارتفاع رخ دهد.
برخی دیگر معتقدند شرایط آبوهوایی خاص باعث ایجاد نوعی فروصوت شده که به مرگ آنها انجامیده است (صدایی با فرکانس خیلی پایین که گوش انسان نمیشنود، اما بدن میتواند به آن واکنش نشان دهد) یا اینکه ممکن است آنها بهطور تصادفی آب آلودهای از دریاچه بایکال نوشیده یا قارچهای توهمزا مصرف کرده باشند.
نظریههای دور از ذهنتری نیز وجود دارد، مانند اینکه گروه ممکن است قربانی آزمایش مادهی شیمیایی عصبی در آن منطقه شده باشد، گرچه با توجه به رفتوآمد زیاد گردشگران در آن ناحیه، این فرضیه چندان قابل پذیرش نیست.
source