مگر اینکه خیلی خیلی بلند فریاد بزنید.» به گفته‌ رضا اسکندری‌آذر که بعد از «زندانی» و «هرگز دروغ نگو» از مک‌فادن، اخیرا ترجمه‌ رمان «مخاطب خاص» را به همراهی «نشر آموت» از این نویسنده روانه بازار کرده، می‌گوید: «در آثار این نویسنده، معمولا شخصیت‌هایی را می‌بینیم که با اهریمن‌های درونی خودشان درگیرند و همین اهریمن‌ها هستند که آنها را به انجام جنایت سوق می‌دهند…» او متولد ۱۳۵۸ در تهران و فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ مکانیک ماشین‌آلات از دانشگاه تهران است. او به خاطر علاقه‌ به ادبیات و ترجمه، کار ترجمه را با رمان «مرد زنجبیلی» آغاز کرده و با ده‌ها رمان و کتاب غیرداستانی ادامه داده است. آنچه در ادامه می‌خوانید، حاصل گپ و گفتی کوتاه با این مترجم، به مناسبت انتشار رمان «مخاطب خاص» است.

 

سبک نویسندگی مک‌فادن عمدتا در ژانر هیجان‌انگیز و روان‌شناختی قرار می‌گیرد، از این منظر داستان‌های او معمولا پیچیده، پر از غافلگیری و با پیچش‌های داستانی همراه است. «مخاطب خاص» هم چنین است؟

مخاطب خاص با عنوان انگلیسی The Boyfriend یک اثر تریلر دیگر از مک‌فادن است که حول محور دو شخصیت اصلی می‌چرخد، داستان را به تناوب از دیدگاه این دو شخصیت روایت می‌کند و این دو خط روایت، در نهایت به هم وصل می‌شوند. آثار مک‌فادن، گمانه‌زنی‌هایی را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کنند که در نهایت، تماماً اشتباه از آب درمی‌آیند و مخاطب خاص هم از این قاعده مستثنا نیست. فکر می‌کنم خوانندگان اصولاً به خاطر همین غافلگیری‌ها به سمت آثار تریلر جذب می‌شوند. در آثار این نویسنده، معمولا شخصیت‌هایی را می‌بینیم که با اهریمن‌های درونی خودشان درگیرند و همین اهریمن‌ها هستند که آنها را به انجام جنایت سوق می‌دهند. جالب اینکه وقتی ما با شخصیت شروری مواجه هستیم که از لحاظ روانی ناپایدار است، آن شخصیت در ذهنمان تهدیدآمیزتر و خطرناک‌تر می‌شود، چون می‌دانیم که هیچ کنترل عقلانی‌ای روی رفتارش ندارد.

اغلب شخصیت‌های مک‌فادن خاکستری هستند. آیا انتقال پیچیدگی‌های روانشناختی شخصیت‌های داستان‌های او در ترجمه چالش‌برانگیز بود؟

ترجمه کردن آثار مک‌فادن لااقل برای من چالش خاصی ندارن، چون خیلی ساده می‌نویسد. چالش مهم در ترجمه‌ هر رمانی، کسب شناخت از روحیات و ویژگی‌های شخصیتی کاراکترها و انتخاب لحن باورپذیر برای ترجمه‌ دیالوگ‌هاست. همین نکته ا‌ست که بین ترجمه‌ی هنری و ترجمه‌های هوش مصنوعی تفاوت ایجاد می‌کند.

 

پایان‌بندی غافلگیرکننده یکی دیگر از ویژگی‌های داستان‌نویسی مک‌فادن به شمار می‌آید که البته این رویه بازخوردها و نقدهای مثبتی را برای آثار او دریافت کرده است. با توجه به تجربه‌ شما از ترجمه‌ آثار این نویسنده، پایان‌بندی «مخاطب خاص» چطور اتفاق می‌افتد؟

همان‌طور که گفتید؛ پایان‌بندی مخاطب خاص هم مثل باقی رمان‌های‌ مک‌فادن غافلگیرکننده‌ است. البته از ترس لو رفتن داستان، نمی‌توانم زیاد درباره‌اش توضیح بدهم، اما اگر خوانندگان رمان‌های «زندانی» و «هرگز دروغ نگو» را خوانده باشند، با خواندن «مخاطب خاص» این بار هم غافلگیری‌ای در همان سطح را تجربه خواهند کرد.

برخی از منتقدان انتقاد می‌کنند که مک‌فادن برای ایجاد غافلگیری، گاهی از منطق خارج شده و اتفاقات غیرباورپذیری را در داستان می‌گنجاند. نظر شما دراین‌باره چیست؟

این موضوع در رمان‌های اول مک‌فادن کمتر دیده می‌شود؛ شاید چون اوایل وقت بیشتری برای نوشتن رمان‌هایش می‌گذاشت. به نظر من اگر نویسنده سالانه چهار تا پنج رمان منتشر کند، داستان‌هایش از لحاظ پیکربندی دچار مشکل می‌شوند و به اصطلاح باورپذیر نخواهند بود، اما در نهایت، قضاوت بر عهده‌ مخاطب اثر است.

 

به نظر شما چه عنصر یا عناصری آثار مک‌فادن را که یک تریلر نویس پرفروش در جهان است، از دیگر آثار ارائه شده در ژانر تریلر متمایز می‌کند؟

معتقد نیستم که آثار مک‌فادن در ژانر تریلر، متمایز هستند؛ چون از همان المان‌های مختص ژانر تریلر روانشناختی استفاده می‌کنه: قاتل روانی و قربانی ساده‌لوح. به نظرمن او نوآوری و رویه‌ی خاصی را به این ژانر اضافه نکرده است؛ یا اگر هم نوآوری خاصی در کار باشه، از چشم من دور مانده.

اگر خوانندگان رمان‌های «زندانی» و «هرگز دروغ نگو» را خوانده باشند، با خواندن «مخاطب خاص» این بار هم غافلگیری‌ای در همان سطح را تجربه خواهند کرد

برای حفظ و انتقال فضای تعلیق و غافلگیری در «مخاطب خاص»، با چالش خاصی مواجه نبودید؟

واقعیت این است که اگر نویسنده کار خودش را درست انجام داده باشد، رسالت یک مترجم، فقط و فقط رسالت ارائه‌ی ترجمه‌ی خوش‌خوان و باورپذیر بر دوش مترجم قرار می‌گیرد؛ چه در مورد لحن راوی و چه در مورد لحن کاراکترهای داستان. اگر نویسنده معضلی از تجربه‌ انسان بودن را در اثرش ارائه بدهد و در قالب «ایده‌ ناظر» راه‌حلی برای آن معضل پیشنهاد کند، خودبه‌خود به اثر عمق می‌بخشد که البته، گفتنش از انجام دادنش راحت‌تر است. نویسنده‌های معدودی هستند که بتوانند این کار را به شکل هنرمندانه و بی‌نقص انجام بدهند.

به عنوان یک مترجم معتقدید بین ژانر و ترجمه، ارتباطی وجود دارد؟ آیا ترجمه‌ از ژانرهای مختلف، فرق می‌کند؟

ژانر، برچسبی است که به مخاطب اطلاع می‌دهد چه تجربه و دامنه‌ احساساتی را باید از اثر انتظار داشته باشد. طبیعتاً اگر مترجم با تجربیات و دامنه‌ی احساسات هر ژانر آشنایی داشته باشد، کلمات را جوری انتخاب می‌کند که تا حد امکان همان تجربه و دامنه‌ احساسات را برای مخاطب رقم بزند. بنابراین مطمئناً ترجمه در ژانرهای مختلف فرق می‌کند، چون بسته به انتظاری که مخاطب از هر ژانر دارد، باید دامنه‌ متفاوتی از کلمات را گزینش کرد.

با این حساب، آیا همان‌طور که نویسندگان را به ژانرهای خاص می‌شناسیم، می‌توان مترجم‌ها را هم بر اساس تخصص ترجمه از ژانرهای خاص، طبقه‌بندی کرد؟

بله، می‌شود مترجم‌ها را بر اساس تخصص ترجمه از ژانرهای خاص طبقه‌بندی کرد و گاهی در واقعیت هم همین اتفاق می‌افتد. مثلاً اگر یک مترجم تجربه‌ بیشتری در ترجمه‌ ژانر تریلر داشته باشد، بعد از مدتی مغزش جوری مداربندی می‌شود که ویژگی‌های بارز ژانر تریلر را به خوبی تشخیص می‌دهد و آنها را در ترجمه، برجسته‌تر نشان می‌دهد.

تمایل شخصی شما، ترجمه از کدام ژانرهاست و به نظرتان ترجمه‌ این ژانر کارها، چه ملاحظات خاصی را (مثلا در زبان…) می‌طلبد؟

ترجمه‌ ژانر اکشن و ماجراجویی را بیشتر دوست دارم. احساس غالبی که مخاطب در مطالعه‌ این نوع آثار تجربه می‌کند، معمولاً «هیجان» است؛ بنابراین مترجم باید اطمینان حاصل کند که ترجمه‌ا‌ش این احساس را در ذهن مخاطبش منعکس می‌کند.

چه شد که «مخاطب خاص» را برای ترجمه انتخاب کرده‌اید و ترجمه و انتشار آن چقدر زمان برد؟

«مخاطب خاص» از طرف نشر آموت برای ترجمه به من پیشنهاد شد. انتخاب خودم برای ترجمه، در مقطع فعلی، بیشتر رمان‌های کلاسیک است. ترجمه کتاب، یک ماهه انجام شد، اما انتشارش خیلی زمان برد؛ چون مدت زیادی برای کسب مجوز معطل شدیم.

در پایان، خبر تازه‌ای از روند ترجمه و انتشار آثار بعدی‌تان برای مخاطبانتان دارید؟

بله؛ به تازگی ترجمه‌ «جنایت و مکافات» و «گتسبی بزرگ» را تحویل انتشارات گوتنبرگ و جلد هشتم از مجموعه‌ فانتزی «دنیای تخت»، با عنوان «نگهبانان! نگهبانان!» را تحویل انتشارات تندیس داده‌ام که امیدوارم به زودی منتشر شوند. به علاوه؛ «بازی تاج و تخت» جلد اول از مجموعه‌ «نغمه‌ یخ و آتش» اثر جرج آر. آر. مارتین نیز با همکاری نشر ویدا، در دست انتشار است.

 

 

 

 

 

source

توسط mohtavaclick.ir