نفوذی‌ها و جاسوس‌هایی که جدی گرفته نشدند!

پنجم اکتبر ۱۹۷۳ «بهترین جاسوس» به رئیس موساد اطلاع می‌دهد که فردا ششم اکتبر یعنی «یوم کیپور» روز مقدس یهودیان، مصر قصد دارد حمله‌ای عظیم به اسرائیل داشته باشد؛ او محور‌ها و نیرو‌های شرکت کننده در جنگ را هم اطلاع می‌دهد؛ ساعت ۲ بعدازظهر ششم اکتبر، اطلاعات «جاسوس بزرگ» یا همان «بهترین جاسوس» درست از آب در آمد.

به گزارش روز نو «بهترین جاسوس» که چنین اطلاعاتی را در اختیار بزرگترین دشمن آن زمان مصر قرار داد کسی نبود جز «اشرف مروان» داماد جمال عبدالناصر رهبر محبوب مصر.

۵۲ سال بعد.

نیمه شب ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵؛ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴؛ سکوت شبانه تهران با صدای بمب‌ها و موشک‌های اسرائیلی در هم می‌شکند؛ طی چند ساعت ده‌ها فرمانده عالیرتبه نظامی کشور و دست‌اندرکاران ارشد برنامه هسته‌ای ایران، مورد هدف جنگنده‌ها و پهپاد‌های اسرائیلی قرار می‌گیرند. محل‌های دقیق و حتی محل خوابیدن اهداف ترور در اختیار خلبانان و هادیان پهپاد‌ها قرار داشت؛ همزمان تعدادی از لانچر‌ها و موشک‌ها نیز هدف قرار گرفتند. جنگنده‌های اسرائیلی و پهپادهایشان در آسمان بی‌دفاع تهران جولان می‌دادند. دود ناشی از انفجار‌ها آسمان تهران را فرا گرفته بود؛ غالب اهداف اولیه، موردف هدف قرار گرفته بودند. ایران در شوک و بهتی عمیق فرو رفت. اهداف مورد اصابت قرار گرفته جزو اهدافی محرمانه و سری بودند. از همان ابتدا این سوال پیش آمد که این اطلاعات از کجا آمده بود؟ چه کسی نقشه‌های دقیق را در اختیار موساد و بخش اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل (آمان) قرار داده بود؟

داستان نفوذی‌ها

حمله ۲۳ خرداد و جنگ ۱۲ روزه اسرائیل داستان نفوذی‌ها را در یاد‌ها زنده کرد؛ اما نتوانست جلوی کار آنها را به نفع اسرائیل بگیرد. این جنگ باعث شد تا قبح صحبت از وجود نفوذ و نفوذی در سیستم حاکمیتی ایران بریزد و مقامات هم از آن صحبت کنند؛ جدیدترین آنها هم علی لاریجانی دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی است که گفته «موضوع نفوذ در ایران جدی است». هرچند حرف تازه و نویی نیست، و حتی لاریجانی هم پیش از این موضعی مشابه داشت، اما اینکه از جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی چنین حرفی را بگوید، یعنی ماجرا خیلی جدی است و در حد داستان و مقایسه با اشرف مروان و اشرف مروان‌ها دیگر نیست.

اخیرا هم محمد سرافراز رئیس پیشین صداوسیما در مصاحبه با «انتخاب» از وجود یک «نفوذی اعظم» در سطوح بالای حاکمیتی کشور سخن گفته است. به گفته او بعد از جنگ ۱۲ روزه برخی افراد با صحبت از نقش واتس‌اپ «اطلاعاتیی غلط» داده‌اند و بنا بر اعتقاد او باید «می‌رفتند سراغ همین افراد که شما چرا اطلاعات غلط می‌دهید».

در همین جنگ اخیر میزان نفوذ چنان خودنمایی کرد که تا عادی‌ترین فرد جامعه که دنبال‌کننده مسائل سیاسی نیست را هم به این نتیجه رساند که یک نفر باید به اسرائیلی‌ها خبر داده باشد.

اما روایت‌ها از جنگ ۱۲ روزه نشانگر وجود نفوذ در سطحی تاثیرگذار و موثر است.

نفوذ در جریان جنگ ۱۲ روزه

فیاض زاهد عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت گفته که ساعت یک و نیم بامداد جمعه ۲۳ خرداد، سردار سلامی فرمانده کل وقت سپاه با پیمان جبلی رئیس صدا و سیما تماس گرفته و خبر می‌دهد که امشب قرار است به کشور حمله نظامی شود. او این سخنان را به نقل از جبلی در هیات دولت بیان می‌کند. اما نکته عجیب این است که دو ساعت بعد از آن تماس، سردار سلامی با وجود آگاهی از زمان حمله، مورد هدف قرار می‌گیرد. عجیب‌تر از آن، ترور سردار حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه به همراه چندین تن از فرماندهان ارشد این نیرو است. حدود یک ساعت و نیم بعد از ترور سردار سلامی، ساعت ۵ صبح و در حالیکه قاعدتا فرمانده وقت هوافضای سپاه از ترور فرمانده کل خبردار شده بوده، مورد هدف قرار می‌گیرد. البته روایت رسانه‌های غربی این است که موساد با ایجاد خط تماسی جعلی با فرماندهان ارشد هوافضای سپاه، آنها را به یکی از محل‌های جلسات کشانده و وقتی مطمئن از حضور آنها شده است، محل مورد نظر را با موشک مورد هدف قرار داده است.

به لحاظ امنیتی وقتی سردار سلامی از حمله نظامی خبر داشته، قاعدتا باید پروتکل‌ها برای او، افزایشی چند برابری داشته و او و همراهانش در محل‌هایی امن جلسات را برگزار می‌کردند یا اتاق جنگ را در محلی مخفی و امن تشکیل می‌شده است. اما اگر این پروتکل نیز رعایت شده باشد و باز هم مورد هدف قرار گرفتند، که نشاندهنده یک چاله بزرگ امنیتی است؛ یا مورد سردار حاجی‌زاده نیز همینطور.

حمله به سری‌ترین جلسه نظام

مورد عجیب‌تر از ترور‌های شب نخست جنگ، حمله به محل جلسه شورای عالی امنیت ملی است؛ دوشنبه ۲۵ خرداد وقتی سران سه قوه، وزرای کلیدی کابینه و فرماندهان ارشد نظامی که به تازگی منصوب شده بودند، در سری‌ترین حالت ممکن جلسه‌ای را در طبقات زیرهمفک ساختمانی در محله‌ای دور از انتظار در غرب تهران برگزار می‌کردند، مبادی ورودی و خروجی آن مورد هدف موشک‌های جنگنده‌های اسرائیلی قرار گرفت و بنا بر روایتی آخرین موشک یا بمب که تمام‌کننده کار بوده، عمل نکرده است و به طرز معجزه‌آسایی سران سه قوه، مقامات ارشد و فرماندهان عالیرتبه نظامی تنها برخی‌شان زخمی شدند و همگی سالم محل را ترک کردند.

این جلسه قاعدتا در عالی‌ترین سطح حفاظتی برگزار شده و شدیدترین پروتکل‌های امنیتی درباره آن رعایت شده است، اما احتمالا «نفوذی اعظم» که معلوم نیست در کجا قرار گرفته، مختصات و حتی ساعت دقیق تشکیل جلسه را برای کارفرمای خود در تل‌آویو ارسال کرده است و آنها هم برای خلبانان اف ۱۶ و اف ۳۵‌های بر فراز آسمان تهران.

چنین حمله‌ای مسلما بدون گرای لحظه‌ای امکان پذیر نبود؛ چرا که با توجه به سطح حفاظت در وضعیت جنگی، ممکن بوده که در آخرین دقایق قبل از جلسه محل جلسه تغییر یابد و چه بسا چنین اقدامی شده باشد و آخرین مکان اعلامی برای جلسه شورای عالی امنیت ملی، همین طبقات زیرین ساختمانی در غرب تهران باشد. نفوذ در جنگ اخیر نمایه‌های دیگری هم دارد؛ نمایه‌هایی که با کمی چیدمان قطعات کنار یکدیگر باز هم نتیجه‌اش می‌شود نفوذ در سطح موثر.

هشدار‌هایی که جدی گرفته نشدند.

اما ماجرای نفوذ چندان موضوع جدیدی نیست؛ بار‌ها گفته شده، اما هیچگاه آنطور که باید به آن پرداخته نشده است. در برخی اظهارنظر‌ها نسبت به نفوذ هشدار‌های مستقیمی داده شده که انگار کسی آن را جدی نگرفته بود. نفوذ چنان عمقی پیدا کرده است که ۴ سال پیش علی یونسی در گفت‌وگویی تاکید کرده بود که نفوذ موساد در حاکمیت چنان بالاست که جا دارد تمام مقامات جمهوری اسلامی نسبت به جان خود نگران باشند.

افشاگری‌هایی بعد از ترور محسن فخری‌زاده

این اظهارات اگر از سوی یک کارشناس سیاسی یا یک تحلیلگر بیان شده باشد می‌شد آن را در حد یک اظهارنظر در نظر گرفت اما، این هشدار از سوی شخصی داده شده که ۷ سال وزیر اطلاعات کشور بوده و پیش از این هم در مناصب امنیتی مشغول به کار بوده است و با زیر و بم اکوسیستم امنیتی و اطلاعاتی آشناست.

اما باز هم کسی آن را جدی نگرفت و در حد جنجال خبری با آن برخورد شد. این اظهارات در حالی صورت گرفته بود که کمتر از یک سال قبل از آن محسن فخری‌زاده از مهمترین چهره‌های برنامه هسته‌ای ایران در آبسرد دماوند و در حالی که در جاده به سمت تهران بوده، در یک عملیات عجیب ترور شده بود. اگر نحوه عملیات ترور فخری‌زاده که یکی از پیچیده‌ترین و مدرن‌ترین عملیات‌های ترور بوده، کنار گذاشته شود، مسیر رفت و آمد و زمان آن، مساله‌ای نبوده که عیان بوده و به راحتی قابل کشف باشد. هرچند ترور فخری‌زاده یک عملیات پیچیده بود، اما نباید نقش عامل انسانی را از یاد برد؛ اگر در عملیات ترور بخش چهره‌زنی و شلیک توسط هوش مصنوعی انجام شده باشد، اما الگوی سفر آخر هفته، مسیر حرکتی و زمان آن، مساله‌ای نیست که با هوش مصنوعی بتوان آن را به دست آورد و عامل انسانی باید به یاری هوش مصنوعی بیاید.

ترور فخری‌زاده؛ نقطه عطفی در افشای نفوذ‌های انجام شده

شاید ترور فخری‌زاده را باید نقطه عطفی در افشای حد و حدود نفوذ در کشور دانست؛ چرا که بعد از آن بود که مقامات ارشد سابق و فعلی زبان به افشای میزان نفوذ‌های صورت گرفته پرداختند. به غیر از سخنان مهم و افشاگرانه محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران، محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری اسبق بود که در گفت‌وگویی در سال ۱۴۰۰ یک شایعه را که پیش از این مطرح شده بود، تایید کرد. احمدی‌نژاد در مصاحبه با سی‌ان‌ان ترک گفته بود که بالاترین مسئول مقابله با جاسوسان اسرائیلی در وزارت اطلاعات خودش جاسوس اسرائیل بود».

سخنان احمدی‌نژاد در بسیاری از رسانه‌های داخلی سانسور شد؛ چون رسانه‌ای حاضر نبود با انتشار این سخنان ریسک کند؛ هرچند گوینده رئیس جمهوری سابق ایران باشد. در ماجرای سرقت اسناد هسته‌ای که ابتدا با کتمان مقامات مختلف رو‌به‌رو شد، برخی معتقد به نفوذ بودند؛ از جمله محسن رضایی که سرقت اسناد هسته‌ای را تایید کرده بود و آن را ناشی از «آلودگی امنیتی» دانسته بود: «کشور به طور گسترده یک آلودگی امنیتی پیدا کرده است و نمونه آن این است که کمتر از یک سال، سه رویداد امنیتی اتفاق افتاده است؛ دو انفجار و یک ترور. قبل از این، اسناد به کلی سری هسته‌ای ما سرقت شده است و قبل از آن چند ریز پرنده مشکوک آمدند و کار‌هایی انجام دادند. پس معلوم است آلودگی امنیتی پیدا کرده‌ایم.» او این سخنان را چند ماه پس از ترور محسن فخری‌زاده بیان کرده بود.

خبری که در آخرین جلسه مجلس نهم اعلام شد

موردی که احمدی‌نژاد بیان کرده، مشخص نیست همانی است که مجید انصاری معاون پارلمانی دولت در زمان حسن روحانی در آخرین جلسه مجلس تندروی نهم بیان کرد یا خیر. ماجرا از این قرار بود که خرداد ۱۳۹۵ طرح نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس در مجلس نهم به صحن آمد؛ در آخرین جلسه آن دوره از مجلس. یکی از مفاد طرح اضافه شدن سازمان اطلاعات سپاه به مراجع چهارگانه استعلام برای مشاغل حساس بود که نهایتا به تصویب نیز رسید. اما انصاری که به عنوان نماینده دولت در آن جلسه در مخالفت با طرح صحبت می‌کرد، دست به افشای خبری مهم زد که آن زمان در هیاهوی افتتاح مجلس دهم گم شد: «ممکن است در موردی کسی نفوذ کرده باشد مگر در همان نهاد‌ها و ارگان‌هایی که اکنون از آنها صحبت می‌شود نفوذ نبوده؟ ما فردی داشتیم که در همانجا نفوذ کرده بود و اعدام هم شده است. همین سال گذشته انجام شد.» با این وجود، رسانه‌ها و مسئولان مربوطه به این سخنان توجه نکردند و درخواستی برای شفاف سازی ماجرا مطرح نشد و مسئولان نیز توضیحی برای تنویر افکار عمومی مطرح نکردند.

ورود کلمه نفوذ به ادبیات سیاسی

کلمه «نفوذ» تقریبا از سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ خورشیدی وارد ادبیات سیاسی ایران شد؛ زمانی که سازمان اطلاعات سپاه آبان سال ۱۳۹۴ تعدادی از روزنامه‌نگاران را به اتهام آنچه نقش‌آفرینی در «پروژه نفوذ» خوانده شد، بازداشت کردند. این بازداشت‌ها با پوشش گسترده در رسانه‌هایی مانند صداوسیما و وابسته به برخی نهاد‌ها همراه بود. صداوسیما حتی فردی با نام مستعار «عاصف» را با عنوان کارشناس سازمان اطلاعات سپاه در گفت‌وگوی ویژه خبری روی خط تلفن آورد تا برای مخاطبان خود این کلمه تازه وارد به ادبیات سیاسی را شرح بیشتری دهد. او اتهام روزنامه‌نگاران بازداشتی را اینگونه بیان کرد که «آن‌ها تلاش می‌کردند توسط تئوریسین‌های امنیتی سرویس‌های اطلاعاتی غرب این شبکه را برای ادراک سازی افکار عمومی و تشکیل شبکه‌های سازمان‌دهی شده در داخل کشور ایجاد کنند.»

آن زمان برجام به تازگی منعقد شده بود و سعی می‌شد تا نفوذ در میان روزنامه‌نگاران و حامیان برجام جلوه داده شود و آنها را به عنوان متهمین اصلی نفوذ در کشور معرفی کنند.

حسن روحانی رئیس جمهوری وقت هم از این دستگیری‌ها و نسبت دادن نفوذ به یک طیف انتقاد کرده و گفته بود: «باید به طور واقعی و جدی با هر گونه نفوذ بیگانگان مبارزه کنیم و نباید عده‌ای با کلمه نفوذ، بازی کنند. اگر رهبری انقلاب کلامی را عنوان می‌کنند به درستی آن را بفهمیم و پیاده کنیم و اجازه ندهیم افرادی از این کلمات در راستای منافع شخصی، گروهی و جناحی خود سوء استفاده کنند.».

اما رفته‌رفته نشان داده شد که یک روزنامه‌نگار یا تحلیلگر سیاسی منتقد قدرتی برای اعمال در آنچه نفوذ مدنظر برخی دستگاه‌های امنیتی خوانده می‌شد، ندارند. چرا که مواضع آنها روشن است و نمی‌توانند به مراکز تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر یا نهاد‌های مهم راه پیدا کنند.

شمایل یک نفوذی؛ در لوای یک منتقد یا حامی با شعار‌های تند؟

کم‌کم با برخی خبر‌ها و وقایع مشخص شد که «نفوذی» شمایلی مانند یک روزنامه‌نگار منتقد یا تحلیلگر سیاسی دگراندیش ندارد؛ بلکه شبیه به چهره‌ای مانند علیرضا اکبری معاون وزیر دفاع در زمان وزارت علی شمخانی دارند؛ پیشانی پینه بسته؛ پیراهن یقه‌گرد و دکمه‌های بسته شده تا بالا؛ ته‌ریشی که صدق ریش کند و تسبیحی در دست. در مورد اکبری باید مخالفت‌های تند با برجام را هم اضافه کرد؛ مواضعی شبیه به تندرو‌های مخالف برجام.

طبق آنچه در «ایسنا» آمده او مرداد ماه ۱۳۸۲ مهمترین بهره از سلاح هسته‌ای را «ایجاد نوعی بازدارندگی و برتری قوا» دانسته بود. او سال ۱۳۸۵ در حالی که مشغول جاسوسی برای بریتانیا بوده، تحریم‌ها را باعث «بیشتر شکوفا» شدن «ظرفیت‌های ملی» ارزیابی کرده بود که «بر خلاف خواسته امریکا به سمت استقلال بیشتر می‌رویم». سال‌ها گذشت و با ترور‌هایی که انجام شد و در نهایت جنگ ۱۲ روزه، پرده از چهره نفوذی‌ها برداشته شد؛ نفوذی‌هایی که تا آنجا پیش رفته‌اند که محل سری‌ترین جلسات نظام را می‌دانند و در لحظه گرای آنها را به اسرائیل می‌دهند.

نفوذ شبکه‌ای و جزیره‌ای؟

با توجه به آنچه در جنگ ۱۲ روزه دیده شد، نفوذ دیگر به یک نفر و دو نفر یا یک گروه یا حضور در یک نهاد بازنمی‌گردد؛ وقتی اطلاعات خرد در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، پازلی را تشکیل می‌دهند که نشانگر حضور مویرگی نفوذی‌ها در نهاد‌ها و مراکز حساس است. به عبارت دیگر آنها سال‌ها افرادی را در نهاد‌هایی حساس و موثر وارد کرده‌اند و مانند یک نهال آن را آب و کود داده‌اند تا به بار دادن برسد؛ بار دادن یک نفوذی زمانی است که به جایگاهی مهم دست یابد که به واسطه آن به اطلاعات حساس و تاثیرگذار دسترسی داشته باشد. حالا شواهد نشان می‌دهد که نفوذی‌های نهاد‌های اطلاعاتی خارجی به بار نشسته‌اند و می‌توانند جای فرماندهان عالی نظامی ایران را برای حمله در اختیار کارفرمای خود قرار بدهند یا الگوریتم رفت و آمد آخر هفته مهمترین فرد در موضوع هسته‌ای را پیدا کنند و در یک عصر جمعه وسط یک جاده که کسی انتظار ندارد، آنها منتظر محسن فخری‌زاده باشند.

آژانس‌های اطلاعاتی دشمن توانسته‌اند با نفوذی‌هایشان در ایران، دست به شبکه‌سازی‌های گسترده و جزیره‌ای بزنند؛ چرا که با وجود آنکه چندین نهاد اطلاعاتی موازی در ایران در حال کار هستند و هر چند وقت یک بار خبر از متلاشی شدن یک شبکه جاسوسی منتشر می‌شود، شبکه‌ای دیگر ماموریتی دیگر را انجام می‌دهند؛ مانند ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران که دو روز قبل از آن، اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات از انهدام بزرگترین شبکه جاسوسی موساد در ایران خبر داده بود.

از سوی دیگر نفوذ در سطوح دیگر و پایین‌تر از جایگاه‌های موثر نیز وجود دارد؛ به طور مثال در سطح کارشناسی نهاد‌ها و دستگاه‌ها که باعث می‌شود مقامات تصمیم‌گیر و نصمیم‌ساز اقداماتشان بر اساس القائات آنها انجام شود. اما در مجموع نفوذ در سطح بالاتر اثر بیشتری دارد و نتیجه‌ای عمیق‌تر.

بنا بر این می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که نفوذی‌ها در میان افراد عادی و روزنامه‌نگاران منتقد و تحلیلگران سیاسی دگراندیش و حتی کسانی که ویدئو به رسانه‌های فارسی‌زبان ارسال می‌کنند یافت نمی‌شوند؛ بلکه باید در دستگاه‌ها و نهاد‌هایی جست‌و‌جو شوند که به اطلاعات مهم و تعیین‌کننده دسترسی دارند.

source

توسط mohtavaclick.ir