علی حسن فردبابلی، فعال سیاسی اجتماعی

بخش چهارم: فرصت‌های پیش رو و مسیرهای اصلاح‌

من به آغاز زمین نزدیکم و به آغازگیاه، به شکفتن، به تپیدن، به درخت  (فروغ فرخزاد)

در بخش های پیشین، از چالش ها و موانع توسعه سیاسی سخن گفتیم. اینک اما در نوشته پیش رو  می خواهیم از دل همان دشورای ها ، فرصت ها و مسیرهایی را ببینیم که می توانند به جامعه ما جان و امید تازه ای ببخشند و افق تغییر آرام و پایدار را روشن تر سازند.

فرصت ها:

۱. سرمایه اجتماعی زنده و پویا

بخش بزرگی از جامعه ایران ــ مخصوصاً جوانان، زنان و قشر تحصیل‌کرده ــ همچنان امیدوار به تغییرات آرام و تدریجی هستند. آن‌ها زندگی بهتر و آینده‌ای بدون بحران و تنش می‌خواهند. این انرژی و خواست عمومی، بزرگ‌ترین پشتوانه اصلاح‌طلبان است.

۲. نیاز مشترک به ثبات

چه جامعه و چه حکومت، هر دو می‌دانند که آشوب و بحران، هزینه‌های سنگینی دارد. اصلاحات تدریجی می‌تواند کم‌هزینه‌ترین راه برای حل مشکلات باشد و هم جامعه و هم نظام سیاسی را از تنش‌های بزرگ نجات دهد.

۳. تجربه‌های گذشته

ایرانیان طعم دولت‌های اصلاح‌طلب را در دهه‌های گذشته چشیده‌اند. گرچه این تجربه‌ها محدودیت و ناکامی‌هایی داشت، اما نشان داد امکان باز شدن فضاهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد. همین تجربه‌ها سرمایه‌ای برای یادگیری و اصلاح مسیر است.

۴. شرایط منطقه‌ای و جهانی

ایران در محیطی پرتنش قرار دارد. فشارهای خارجی و نیاز به تعامل با جهان، ضرورت اصلاحات داخلی را بیش از پیش برجسته‌تر می‌کند. اصلاح‌طلبی می‌تواند پلی باشد برای کاهش تنش‌ها و کمک به بهبود شرایط کشور.

۵. جا افتادن گفتمان اصلاحات

امروز اصلاحات در ایران به یک زبان مشترک تبدیل شده است. حتی مخالفان تندرو نیز می‌دانند که تغییر ناگهانی و انقلابی پرهزینه است. به همین دلیل، اصلاحات همچنان گزینه‌ای منطقی و پذیرفتنی در ذهن بخش بزرگی از جامعه باقی مانده است.

مسیرهای اصلاح :

۱. تقویت جامعه مدنی

اصلاح‌طلبی بدون نهادهای مدنی پایدار نمی‌شود. انجمن‌ها، اتحادیه‌ها، رسانه‌های مستقل و احزاب باید میدان پیدا کنند تا مطالبات مردم شفاف‌تر بیان شود و سیاست از حالت فردمحور بیرون بیاید.

۲. شفافیت و پاسخگویی

مبارزه با فساد از مسیر شفافیت می‌گذرد. وقتی منابع مالی و تصمیم‌ها روشن باشد، رانت کمتر می‌شود و اعتماد عمومی بازمی‌گردد. همچنین باید از گسترش نهادهای موازی جلوگیری کرد تا قدرت و مسئولیت‌ها در نهادهای انتخابی متمرکز شود.

۳. آموزش و فرهنگ‌سازی سیاسی

یکی از رسالت‌های اصلاح‌طلبان، آشنا کردن نسل جوان با حقوق شهروندی، قانون‌گرایی و اهمیت مشارکت است. وقتی جوانان یاد بگیرند تغییر از راه گفت‌وگو، مطالبه‌گری و صندوق رأی ممکن است، جامعه آرام‌آرام از فرهنگ پارتی‌بازی و رانت فاصله می‌گیرد.

۴. اصلاحات اقتصادی با رویکرد عدالت

اصلاحات واقعی بدون عدالت اقتصادی معنا ندارد. کاهش وابستگی به نفت، مقابله با رانت‌خواری و ایجاد فرصت‌های برابر اقتصادی می‌تواند اعتماد مردم را افزایش دهد و انسجام اجتماعی را تقویت کند.

۵. افزایش مشروعیت سیاسی

انتخابات آزادتر و رقابتی‌تر، مشارکت زنان، اقوام و اقلیت‌های مذهبی، می‌تواند احساس تعلق عمومی به نظام را بیشتر کند. هرچه صداهای متنوع‌تری در سیاست شنیده شود، مشروعیت سیاسی هم بالاتر می‌رود.

۶. استفاده از دیپلماسی

دیپلماسی هوشمند می‌تواند فشارهای خارجی را کم کند و مسیر توسعه داخلی را هموارتر سازد. روابط متوازن‌تر با جهان، ثبات اقتصادی را هم به‌دنبال دارد و به نفع مردم است.

۷. پایبندی به تغییرات آرام و مسالمت‌آمیز

اصلاح‌طلبی از ابتدا بر تدریج و پرهیز از خشونت تأکید کرده است. تغییرات آرام، هرچند زمان‌بر، ماندگارتر و پایدارترند و در برابر فشارها دوام بیشتری دارند.

جمع‌بندی

اصلاح‌طلبی در ایران همچنان ظرفیت‌های بزرگی دارد: از سرمایه اجتماعی مردم و تجربه‌های گذشته گرفته تا نیاز به ثبات داخلی و تعامل جهانی. مسیر آینده، با تقویت جامعه مدنی، شفافیت، عدالت اقتصادی، آموزش فرهنگ مدرن، افزایش مشروعیت سیاسی و پایبندی به تغییرات مسالمت‌آمیز روشن‌تر می‌شود.

source

توسط mohtavaclick.ir