پرسشی کهن و ژرف همواره ذهن اندیشمندان، فیلسوفان و دانشمندان را به خود مشغول کرده است: چرا جهان وجود دارد؟ به بیان دیگر، چرا به جای «هیچچیز»، «چیزی» هست؟ این پرسش در نگاه نخست ساده به نظر میرسد، اما وقتی با دقت بیشتری بررسی میشود، درمییابیم یکی از بنیادیترین و در عین حال دشوارترین پرسشهایی است که بشر تاکنون با آن روبهرو بوده است.
از دیرباز، سنتهای فلسفی و دینی تلاش کردهاند پاسخی برای این راز ارائه دهند، گاه با تکیه بر خالق و آفرینندهای ورای جهان و گاه با استدلالهای منطقی و متافیزیکی. اما در دوران معاصر، علم نیز به سهم خود کوشیده است با اتکا به نظریههای کیهانشناسی، فیزیک ذرات بنیادی و مکانیک کوانتومی، تصویری علمی از خاستگاه هستی ارائه کند.
پاسخ این پرسش که چرا جهان وجود دارد، به موضوع «تضادها» بازمیگردد. دانشمندان دریافتهاند که جهان به این دلیل وجود دارد که در آغاز پیدایش خود با اندکی عدم تعادل میان ماده و پادماده همراه بوده است.
مادهای که جهان پیرامون ما را ساخته، از ذراتی مانند پروتون، نوترون و الکترون تشکیل شده است. درمقابل، پادماده نیز ذراتی دارد که در اصل همانند ذرات نامبردهاند، اما یک تفاوت اساسی دارند: بار الکتریکی آنها برعکس است. برای نمونه، اگر الکترون دارای بار منفی است، پادذرهٔ متناظر آن (پوزیترون) بار مثبت دارد. به همین دلیل میگوییم ماده و پادماده از بسیاری جهات شبیهاند، اما ازنظر بار الکتریکی با یکدیگر تفاوت دارند.
وقتی ذرات ماده و پادماده با هم برخورد میکنند، همدیگر را کاملاً نابود میکنند و انرژی زیادی به شکل تابش گاما آزاد میشود. این واکنش نشان میدهد که ماده و پادماده با هم «دوست نیستند». خوشبختانه اکنون پادماده بسیار کمی در جهان وجود دارد، وگرنه همه چیز به سرعت نابود میشد. بااینحال، همین کمبود پادماده هنوز یکی از معماهای بزرگ کیهانشناسی است، زیرا در ابتدای شکلگیری جهان، پادماده نقش مهمی داشته و مشخص نیست چرا اکنون تقریباً ناپدید شده است.
source