
بیلی ۳۷ ساله، بازیگری که از سریال پرطرفدار Bridgerton به شهرت جهانی رسید، با حضورش در پروژههای بزرگ سینمایی از جمله Wicked (جادوگر) و Jurassic World: Rebirth جایگاهش را در میان ستارگان پرجاذبهی هالیوود تثبیت کرده است.
به گزارش روز نو او برای عکاسی کاور این شماره از مجله People، خودش پیشنهاد داد در آبهای یخزده جنوب لندن شیرجه بزند! بعد از آن، با یک پلیور بافتنی گرم، روبهروی خبرنگار نشست. گرمای حضورش چنان محسوس بود که به قول نویسنده «در عرض چند دقیقه همه در اتاق سرخ شده بودند!»
از شهرت تا خودباوری
بیلی میگوید اولینبار در سال ۲۰۲۰ متوجه شهرت خود شد، زمانی که رادیو صبحگاهی با جمله «اما قبل از اخبار، کمی درباره جاناتان بیلی حرف بزنیم!» شروع شد.
او با خنده میگوید: «فکر کردم خوابم یا توی دفترچه خاطراتم افتادهام! خیلی عجیب بود.»
طی پنج سال گذشته، او دل تماشاگران را با نقش لرد آنتونی در Bridgerton ربود و برای بازی در سریال Fellow Travelers نامزد جایزه امی شد.
از تئاتر تا پردهی نقرهای
جاناتان بیلی در ۵ سالگی، پس از تماشای نمایش «Oliver!» با مادربزرگش، تصمیم گرفت بازیگر شود.
دو سال بعد، در ۷ سالگی، روی صحنه Royal Shakespeare Company در لندن بازی کرد و از آن زمان تا امروز، مسیر حرفهایاش میان تئاتر و سینما ادامه دارد.
او در مصاحبهاش میگوید:
«بعضی وقتها فکر میکنم خوششانس بودم که میدانستم در زندگی چه میخواهم. اما همیشه مقداری اضطراب با من بوده. فکر میکنم آن حسِ ناخوشایندِ “من بهاندازه کافی خوب نیستم” همیشه با من میماند.»
رازدار واقعی: بنسون، سگ وفادار
وقتی از او پرسیده شد آیا خبر «جذابترین مرد زنده شدنش» را با کسی در میان گذاشته یا نه، لبخند زد و گفت:
«فقط با بنسون، سگم! بقیه هنوز نمیدانند. راستی NDA را چطور مینویسند؟»
جاناتان در چند جمله:
از چه میترسی؟ از مارها! واقعاً وحشت دارم.
در مهمانیها منتظری چه کاری بکنی؟ اینکه زودتر برم خونه!
هر مردی باید چه داشته باشه؟ یه دوست همجنسگرا.
مردم از چی تعجب میکنن؟ از اینکه چقدر بد پشتک میزنم!
برنامهات برای پیر شدن؟ اینکه همهچیز رو بپذیرم.
کودکی پرانرژی و پرهیاهو
«بچه که بودم، خیلی پرانرژی و گاهی هم آزاردهنده بودم! همیشه در حال حرکت. هیچوقت خودمو جذاب نمیدیدم، فقط مشتاق زندگی بودم.»
او دربارهی اعتمادبهنفس میگوید:
«گاهی احساس میکردم همهچیزو بلدم، ولی بلافاصله یه موج بزرگ از شک و ترس سراغم میاومد. وقتی کوچیک بودم، خودمو بیشتر میشناختم. شاید با بزرگ شدن، بخشی از اون رو از دست دادم. ولی فکر میکنم همهمون داریم دنبال اون خودِ اولیهمون میگردیم.»
شکستهایی که تبدیل به درس شدند
بیلی اعتراف میکند:
«تو دانشگاه آزاد بریتانیا، توی ۹ تا دوره ثبتنام کردم. از آتشفشان و سونامی گرفته تا لئوناردو داوینچی! ولی، چون هیچکدوم رو تموم نکردم، اخراج شدم. فقط دوره موسیقی رو تموم کردم، اونم درست قبل از اخراج!»
میخندد و اضافه میکند:
«یه روزی برمیگردم. هنوزم میخوام بدونم دقیقاً توی آتشفشان چی میگذره!»
علایق و سرگرمیها
«خیلی دوست دارم ویولنسل یاد بگیرم، ولی واقعاً سخته! زبانها هم همیشه برام چالش بودن. فقط میتونم به فرانسوی بگم خونه دارم، با اتوبوس میرم مدرسه و یه گربه دارم! البته بعد از یه لیوان شراب فرانسوی، کمی بهتر حرف میزنم!»
در مورد روزهای استراحت میگوید:
«صبح زود بیدار میشم، پیادهروی میکنم، قهوه میخورم. معمولاً با دوستام دیدار دارم یا کلی موسیقی گوش میدم. شب هم فیلم یا تئاتر میرم.»
قرار عاشقانه ایدهآل از نگاه بیلی
«بستگی داره چندمین قراره! من عاشق پیادهروی و شام و تئاترم. ولی مثلاً تو قرار صدم، ممکنه پیتزا بخوریم و لگو بسازیم! بعضی از بهترین قرارهای من، لگو دیتهها بودن.»
ویژگیهای مهم در رابطه
«شفافیت، صداقت و حمایت. باید بتونی از رشد طرف مقابل ذوقزده بشی. دیدن شکوفایی کسی که دوستش داری، خودش جذابترین چیز دنیاست.»
و در مورد ویژگیهای منفی میگوید:
«برعکسش! کسی که شفاف نیست، خوب گوش نمیده یا از لگو بدش میاد. شوخی میکنم! ولی اگه سه تا زبان بلد نباشه و هفت تا مدرک نداشته باشه، قبولش نمیکنم!» (با خنده)
آخرین باری که اشکش دراومد
«همین دیروز موقع دیدن فیلم Wicked: For Good بغض کردم. ولی معمولاً چیزایی که مربوط به خانوادهام میشه احساسم رو برمیانگیزه. مثلاً وقتی دیدم خواهرزادهم شاگرد برتر هفته شده بود، اشکم دراومد. خانواده همیشه منو احساسی میکنه.»
«قطعاً، اگه ستارهها درست ردیف بشن! شاید توی دانشگاه نتونم کمکشون کنم، ولی یادگیری زبان رو از اونا یاد میگیرم!»
عادت بد: بیشازحد فکر کردن
«ذهنم مثل آتشبازی چهارم جولای میمونه، همیشه در حال انفجاره!»
او سعی میکند زیاد کامنتها را در اینستاگرام نخواند:
«قبلاً زیاد وسوسه میشدم، اما حالا کمتر. نهایتاً ماهی یه بار نگاهی میاندازم.»
اولین کراش معروف؟
«احتمالاً پرنس اریک از انیمیشن پری دریایی کوچولو! یا تریـنی از پاور رنجرز. یه بار توی حیاط دو تا بیل پرت کردم که ادای اون رو دربیارم!»
توصیه به نسخه ۱۵ سالهی خودش
«داداش، قراره یه سفر باورنکردنی بری. مسیرت سخت میشه، ولی پر از آدمهای فوقالعادهست. به خودت اعتماد کن، غرایزت بهترین راهنمای تو هستن.»
source