در وصیتنامه این شهید عزیز آمده است:
سپاس و ستایش محضر بارگاه باعظمت ایزد منان و خدای قهار. او که نامش کلید تمام مشکلات و ذکرش آرام بخش قلبهای متشنج انسانها میباشد و سپاس و درود بر پیامبران از آدم تا خاتمالنبیین کاملکننده دین حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام او که مشعلدار هدایت و نبوت و چراغ راه گمشدگان گیتی بوده و هست.
سلام و درود بر علی (ع) امیرمومنان پیشوای شیعیان و امامان بعد از آن و سلام و درود بر امام زمان (عج) منجی عالم بشریت و نجات دهنده ستمدیدگان گیتی و درود و سلام بر امام کبیرمان نجاتدهنده ایرانیان در بند و مظلوم و درود و سلام بر شهیدانی که با نثار جان خود خون خویش را اهدا کردند تا که این نهضت پایدار ماند و سلام بر پدر و مادر این غیورمردان که جوانان خود را با عشقی وصفناپذیر به قتلگاه فرستادند و درود بر شما ملت حزبالله مردم همیشه در صحنه و با ایمان.
سلام بر شما ای پدر و مادر بزرگوار و گرامیم و بر شما ای مادر مهربانم ای که برای بزرگ کردن من از جان خود مایه گذاشتی.
سلام بر شما برادرانم قاسم، عباس، حمید و خواهر محبوبم مریم.
پدر جان ای که برای بزرگ کردن من سختیها و مشقتهای فراوان کشیدی شما که در شبهای سرد زمستان مرا به طبیب میرساندی.
پدر مهربانم نمیتوانم از زحمات شما که برای من کشیدی چیزی بر زبان آورم و آن را بر روی کاغذ نویسم چه گویم که هر چه گویم در وصف شما کم گفتهام.
و ای مادر جان عاجز از آنم که زحمات طاقتفرسای شما را بازگو کنم چه شبهای که تا صبح بر بالینم نشستی و چه سالهایی که با رنج فراوان گذراندی تا مرا بزرگ و حال که خود را در این موقعیت میبینم واقعاً قدر شما را میدانم و ممکن است شما مایل نبودید که من به جبهه روم که البته به شما حق میدهم چون که حب مادری جلوی وظیفهای را که در برابر خدا و در قبال خون شهدا دارید میگیرد.
ولی مادر جان این راهی که من انتخاب کردم حق بوده و ای برادر بزرگم ای مایه افتخارم و ای تاج سرم ای که در گرفتاریها میتوانستم به داشتن شما افتخار کنم و شما را مشکلگشای کار دانم و بدانم که همواره پشت و پناهی خواهم داشت و ای عباس جان برادر کوچکم ای عزیز من و ای زحمتکش خستگیناپذیر و ای مریم خواهر مهربانم و حمید جان برادر کوچک و شیرین زبانم از شما به خاطر تمامی زحمات و مشقاتی که در طول زندگی برای من کشیدهاید تشکر کنم.
پدر جان انسان از خاک است و باید بر خاک برود و روزی میآید و روز دیگری می رود حیات جاودانی مخصوص ذات خدایی است و مرگ برای همگان حق است ولی مرگ نیز زشت و زیبا دارد هم انسان میتواند در بستر بمیرد و هم میتواند در میدان رزم هم میتواند کفن سفید پارچهای را برای خود برگزیند و هم میتواند جامه سرخ خونی و لباس سربازی آقا و مولا مهدی (عج) را حال اگر این را جلوی شما بگذارند کدام را انتخاب میکنید؟
به هر حال هرکس توانی دارد یکی قدرت رزم و دیگری قدرت صبر.
پدر جان اگر شهادت نصیبم شد صبر را که شیوه مردان است در پیش گیر و استقامت کن تا مقرب درگاه خدا گردی در آخر از شما امید عفو و بخشش دارم.
و اما ای مادر در این لحظه آرزو میکنم که ای کاش قلم میشکست و زبانم بند میآمد و این چند خط الکی را نمینوشتم ولی بهر حال چون که نیاز بود از زحمات و رنجهای شما تشکر کنم.
اکنون در مقابل شما شرمنده و خجل و سرافکنده نمیتوانم احساساتم را بیان کنم چرا که هر چه از عظمت مادری بگویم کم گفتهام و حال آن که من پسر خوبی نبودم که اکنون بتوانم قدردانی کنم.
خلاصه شما مادر هستید و بزرگوار و رئوف و مهربان پس از تمامی خطاها و لغزشهایی که در طول حیاتم داشتهام و احیانا خدای ناکرده باعث ناراحتی شما شدهام پوزش میطلبم و از شما امید عفو و بخشش دارم و تقاضایی که از شما دارم این است که در ماتم از دست دادن من صبر را الگوی خود قرار دهید که چرا زینب (س) صابرترین صابران بود و اگر خواستی گریه کنی بر مظلومیت اباعبدالله گریه کن.
برای کودکان سیدالشهدا گریه کن در آخر از شما امید عفو و بخشش دارم. و اما شما ای برادر بزرگوار شما نیز به بزرگواری خودتان مرا ببخشید و در امر رسالت عظیم خود کوشا باشد تا در جوار حق تعالی سربلند باشید.
ببخشید که نمی توانم بیشتر بنویسم چرا که در شب آغاز عملیات این وصیتنامه را می نویسم.
و اما شما برادران و خواهرم عباس جان حمید جان مریم ای خواهر عزیزم. اول تو ای عباس جان تو از حمید و مریم بزرگتر هستی و باید بیشتر به پدر کمک کنی گرچه من آدم خوبی و پسر شایستهای برای پدر و مادر نبودم ولی خوب آدم نباید الگوی خود را بدان و خطاکاران قرار دهد تو حق فرزندی را برای پدر و مادر درست و آنطور که شایسته است انجام بده تا انشاءالله خداوند از تو راضی باشد.
انشاءالله و اگر در طول زندگی من به تو بدی کردم حتما ببخش ای مریم حجابت را حفظ کن درست را بخوان و فرزند خوبی برای پدر و یاری برای مادر باشی و شما ای پدر و مادر حمید را جوانی برومند و سربازی سربلند برای آقا مهدی (عج) تربیت کنید.
باشد که خداوند از دست شما راضی و خشنود گردد و اما وصیتی که با اقوام و خویشاوندان و آشنایان دارم سعی کنید همواره به خاطر خدا گام بردارید و به خاطر خدا کار کنید و همیشه با مردم با خوشی و مهربانی برخورد کنید تا انشاءالله خداوند نیز شما را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد و از همه شما امید عفو و بخشش دارم.
در آخر اگر جنازهام را آوردند و اگر امکان داشت در کنار قبر شهید محمدرضا اسفندیار پور قرار دهید تا شاید خدا به آبروی این شهید مرا در جوار خود قرار دهد و از تمامی دوستان و آشنایان هر کس دینی به گردن من دارد ببخشد و اگر به کسی بدهکاری دارم که حتماً دارم بعد از من به خانواده مراجعه کند و مسئله آن را حل کند و مرا ببخشند و ای همسنگران و همرزمان اگر و انشاءالله که حتما به قبر اباعبدالله خواهد رسید که انشاءالله میرسید ما که لیاقت حضور در صحن اباعبدالله را نداشتیم لااقل یک عکس را همراه خود ببرید و نام مرا نیز در آنجا قرائت کنید.
ای همسنگران و همرزمان! ما که لیاقت حضور در صحن حضرت اباعبدالله (ع) را نداشتیم. اگر و انشاءالله به زیارت قبر حضرت اباعبدالله (ع) رسیدید عکس من را هم به همراه خودببرید و نام من را در آنجا قرائت کنید.
منبع: نوید شاهد
انتهای خبر/ جعفری
https://armanekerman.ir/vdciuuazqt1aw32.cbct.html
armanekerman.ir/vdciuuazqt1aw32.cbct.html
source