ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه با فشار متفقین به خصوص بریتانیا استعفا داد و سپس با گذشت مدتها کشمکش بینِ روسها با دیگر کشورهایِ متفقین و همچنین شکلگیری بحرانهای فراوان در ایران با وساطت محمدعلی فروغی بالاخره بر سر نوع حکومت جدید ایران و انتقال سلطنت به پسرش که ولیعهد بود به توافق رسیدند. «آرمان ملی» برای بازخوانی این رویداد تاریخی و عبرتهایی که میتواند برای ما داشته باشد با غلامعلی دهقان استاد تاریخ و تحلیلگر مسائل سیاسی گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*سوم شهریور ۱۳۲۰ قوای متفقین یعنی انگلیس و شوروی و بعدا آمریکا از مرزهای کشور عبور کردند و تحت عنوان مخالفت با المان هیتلری این موضوع را توجیه نمودند. واقعیت آن روزها چه بود؟
در سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰ قوای دو دولت شوروی و انگلیس از پنج محور شمال و شمال شرق و غرب و جنوب غرب وارد خاک ایران شدند. دو سال پیش از این در دهم شهریور۱۳۱۸ دولت وقت ایران سیاست خود را بیطرفی در شروع جنگ جهانی دوم اعلام کرده بود. اما پیشرویهای سریع ارتش آلمان در جبهههای شرق اروپا در تیرماه ۱۳۲۰ و ورود آنان به خاک شوروی زنگ خطر را برای دول متفق به صدا درآورد. ترس و واهمه شوروی از اشغال چاههای نفتی منطقه باکو توسط آلمانیها و پس از آن دسترسی آلمانیها به چاههای نفتی ایران سبب پریشانی متفقین شد. متفقین که قبلا درباره حضور آلمانیهای مقیم ایران به دولت ایران هشدار داده بودند و دولت ایران این موضوع را جدی نگرفته بود به بهانه نقض بیطرفی دولت ایران در جنگ قوای خود را از چند نقطه وارد ایران کردند. این در حالی بود که تعداد کارشناسان آلمانی مقیم ایران تقریبا ۱۵۰نفر بیشتر نبود و تعداد کارشناسهای انگلیسی ۳۵۰نفر. مشخص بود حضور آلمانیها بهانهای بیش نیست و استفاده از راههای ایران برای رساندن کمک به شوروی هدف اصلی متفقین است. متفقین طی روزهای سوم شهریور تا ۲۶شهریور بخش عمدهای از کشور را تصرف و با بمبارانهای متوالی ارتش ایران را مضمحل کردند. نتیجه این تصرف، اخراج پهلوی اول و به قدرت رسیدن ولیعهد جوان بود که نتیجه توافق دول متفق بود. علاوه بر این تا سالها آثار حضور بیگانگان در کشور مشهود بود. از قحطیهای طاقت فرسا گرفته تا نفوذ بیگانه در میان نخبگان ایرانی. من معتقدم با توجه به چنین رخدادهای تاریخی تکیه بر قدرت نرم یعنی حضور مردم در عرصههای مختلف و همچنین فراهم کردن زیرساختهای دفاعی و قوای کارآمد و روزآمد و وجود سیاستمداران آگاه به زمان از لوازم جلوگیری از تکرار تاریخ است.
تکیه بر قدرت نرم یعنی حضور مردم در عرصههای مختلف و همچنین فراهم کردن زیرساختهای دفاعی و قوای کارآمد و روزآمد و وجود سیاستمداران آگاه به زمان از لوازم جلوگیری از تکرار تاریخ است
*موضع پهلوی اول درباره اشغال ایران چه بود. چون برخی معتقدند پهلوی اول موافق هیتلر بود و بدیهی است که با این کار مخالف باشد. بعضی هم اعتقاد دارند او همچنان به انگلیس وفادار بود و خیلی راحت تسلیم شد و رفتن او هم به جزیره موریس از آن جهت بود که تاریخ مصرفی داشت و پهلوی با پسرش ادامه یافت. کدام قرائت صحیحتر است؟
بر اساس قرائن و شواهد دو روایت درباره موضع رضاشاه مطرح است. اول اینکه او خواهان خریدن زمان بوده است تا تکلیف جنگ دوم جهانی مشخص شود. بنابراین همچنان بر سیاست بیطرفی تاکید میکرده است. به نظر میرسد بخش قابل توجهی از جمعیت آن موقع ایران به شدت از پیروزیهای هیتلر به خصوص پس از نزدیک شدن قوای آلمان به مسکو و سنپترزبورگ دو شهر بزرگ شوروی خوشحال بودند. دلیل خوشحالی مردم از پیشروی آلمانها، عصبانیت ایرانیان از روسها به واسطه دو دوره جنگهای ایران و روس و جدایی بخشی از سرزمینهای ایران بوده است و نیز سابقه دخالت روسها در امور داخلی مثل قضیه به توپ بستن مجلس. در این شرایط و با توجه به تبلیغات حامیان هیتلر در ایران و تاکید بر نژاد آریایی آلمانها تصمیمگیری برای دولتمردان به نفع دول متفق مثل شوروی و انگلیس سخت بود. حامیان این روایت معتقدند پهلوی اول میخواست تا آنجا که بشود سیاست ایران بیطرفی باشد اما پیروزیهای هیتلر در تابستان ۱۳۲۰ سبب شد تا متفقین به شدت از ترس تکرار پیروزیهای هیتلر به تکاپو بیفتند و بخواهند کاری بکنند. بنابراین بهترین راه حل را آن دیدند که با کمک به قوای شوروی از فتوحات هیتلری جلوگیری کنند و در این میان بهترین راهها از طریق ایران میگذشت. بیتوجهی پهلوی اول به این موضوع سبب خشم آنها و منجر به تبعید وی از ایران میشود. اما روایت دوم این است که دول شوروی و انگلیس از ماهها پیش خواهان اخراج کلیه کارشناسان آلمانی از ایران بودند. به خصوص که برخی از اتباع آلمان جاسوسهایی بیش نبودند. یکی از این افراد به نام شولتسر، بعدها در خاطرات خود تایید کرد که تحت لوای کارشناس برای آلمان هیتلری جاسوسی میکرده و واقعا قصد خرابکاری در صنایع نفتی باکو و خوزستان را داشته است. اما هشدارهای دول متفق از طریق وزارت خارجه ایران فقط به نخست وزیر وقت یعنی علی منصور ملقب به منصورالملک میرسیده است و وی آنها را بایگانی میکرده است و عملا پهلوی اول ازاین هشدارها بیخبر بوده است. پهلوی اول زمانی از این واقعیت آگاه میشود که سفرای انگلیس و شوروی یعنی سر بولارد و اسمیرنوف در صحبگاه سوم شهریور با شاه ملاقات میکنند و از هشدارهای قبلی خبر میدهند که شاه هم اعلام بیخبری میکند. پس از این دیدار علی منصور هم عزل میشود. براساس این روایت رضاشاه قربانی تصمیم دیگران شد. در روایت اول شاه به سیاست انگلیس و شوروی وفادار نماند و انتظار از راه رسیدن قدرت سومی را داشت که افکارعمومی هم از آن استقبال میکرد. اما در روایت دوم شاه همچنان به قدرتهای وقت وفادار است ولی سهلانگاری و شاید توطئهای از سوی نزدیکان باعث بیخبری و سپس عزل وی میشود.
*یکی از تبعات اشغال ایران توسط متفقین شکلگیری فرقه پیشهوری در آذربایجان بود که حتی یک سال هم اعلام خودمختاری کرد. نقش اتحاد جماهیر شوروی سابق در شکلگیری این فرقه به چه میزان بود؟
پیشهوری در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ دولت خودخوانده آذربایجان را به مجلس محلی تشکیل شده تحت عنوان مجلس آذربایجان معرفی کرد. مهمترین محورهای برنامه دولت خود را شناساندن خودمختاری آذربایجان، تقسیم بودجه ملی، تشکیل قشون، تعلیمات مجانی به زبان ترکی، تقسیم اراضی خالصه و املاک مالکینی که از آذربایجان خارج شدهاند و… معرفی کرد. وی قول داد تا مادامی که تهران مزاحم او نشود تهران را هم به رسمیت میشناسد. روز بعد ارتش خلع سلاح و تسلیم شد. در بهمن همین سال طی رایگیری در مجلس شورای ملی وقت قوام با ۵۱ رای دوباره پس از چند سال به نخست وزیری انتخاب و پس از تایید پهلوی جوان که البته با اکراه و پس از تماس معاون وزیرخارجه آمریکا بود در ۱۹بهمن عازم مسکو شد. قوام توانست همزمان با اتخاذ سیاست چماق و هویج ازیک سو با وعده دادن نفت شمال به آنها البته به شرط تصویب در مجلس شورای ملی آتی و از سوی دیگر با طرح شکایت از سوی ایران در سازمان ملل علیه شوروی مبنی بر عدم خروج نیروهای این کشور پس از پایان جنگ دوم جهانی که مغایر با توافق تهران بود فشار مضاعفی را علیه شوروی در سطح جهان کلید زد. جالب اینکه در سال ۱۳۲۶ قوام با تشکیل حزب دموکرات توانست اکثریت مجلس پانزدهم را در اختیار بگیرد. او قبل از بررسی توافق قوام-سادچیکف، به نمایندگان حزب دموکرات پیغام داده بود به این پیشنهاد رای منفی بدهند. به تعبیری همانطور که شوروی بساط فرقه را پهن کرد با وعدهای هم آن راجمع کرد. نویسنده کتاب دیپلماسی نفت، دکتر نصرا… سیف پورفاطمی و برادر سیدحسین فاطمی وزیرخارجه مصدق علت اصلی خروج شوروی از ایران و به تبع آن متلاشی شدن فرقه پیشهوری را سیاست ترومن رئیسجمهور وقت آمریکا میداند. وی مینویسد: «شوروی پس از آنکه مدلول قرارداد سهجانبه تهران را زیر پا گذاشت، با اولتیماتوم آمریکا روبهرو شد. آمریکا صراحتا به استالین خاطرنشان کرد که اگر شوروی قشون خود را از آذربایجان خارج نکند ارتش آمریکا آنها را از ایران بیرون خواهد کرد». اما پرسش اساسی این است که اگر صرفا تهدید آمریکا تاثیرگذار بوده چطور تهدید آمریکا مبنی بر خروج نیروهای شوروی از شرق اروپا کارگر نیفتاد؟ روایت سوم نقش اصلی در متلاشی شدن فرقه پیشهوری را مربوط به دلاوری و شجاعت اکثریت مردم خطه آذربایجان میداند. مردمی که پیش از این در شکلگیری ایران واحد در دوره صفویه نقش مهمی ایفا کردند و بعد از آن هم بخش مهمی از مبارزات ملت ایران علیه استعمار و استبداد بودند که مهمترین آن نقشآفرینی دو سردار بزرگ این خطه ستارخان و باقرخان در عصر مشروطه بود. به همین دلیل نیز به نظر میرسد مجموع عواملی دست به هم داد تا یکپارچگی ایران دوباره حاصل شود.
*برای اینکه قدرتهای خارجی بار دیگر هوس نکنند وارد خاک ایران شوند ما به چیزهایی نیاز داریم تا بتوانیم در برابر بیگانگان مقاومت کنیم؟
تحربه جنگ تحمیلی صدام حاکم وقت عراق به ایران در شهریور ۱۳۵۹ نشان میدهد اگر ملتی از انسجام داخلی برخورد باشد ولو اینکه در مرحله اول جنگ غافلگیر شود میتواند پس از مدتی زمام کار را در دست بگیرد و بحران و تهدید پیش آمده را به یک فرصت تبدیل کند. در این جنگ پس از مدتی این ایران بود که قوای اشغالگر را اخراج و حتی برای تنبیه متجاوز به خاک عراق وارد شد. در همین جنگ تحمیلی دوازده روزه هم دیدیم دشمن به واگرایی ملت فکر میکرد ولی انسجام ملی سبب شد دشمن به اهداف خود نرسد. در نتیجه قدرت نرم مهم است یعنی حضور احاد ملت و انسجام انها. اما علاوه بر قدرت نرم باید به قدرت سختافزار هم متکی بود. نمی شود با دست خالی به نبرد رفت. در همین جنگ اخیر شاهد بودیم که چگونه دشمن در روزهای پایانی خواهان آتشبس بود. دلیل آن قدرت آتش موشکهای ایرانی و دقت آنها در هدفگیری نقاط مورد نظر در اسرائیل بود. بنابراین بیش از گذشته به قدرت نرم و قدرت سخت برای دفع نقشههای شوم دشمنان ایران زمین نیاز است.
source