خبرگزاری مهر – مجله مهر: با همکارت، خواهرت یا همسرت به مشکل برخورده‌ای، نمی‌دانی با کی درد دل کنی، دفعه پیش که حرفایت را به دوستت گفته بودی، با بی اعتنایی گوش کرده بود و آخر سر هم تو را مقصر دانسته بود، برای همین دیگر میلی نداری با او حرف بزنی، گوشی را برمیداری و می‌روی سراغ چت جی پی تی. هم هر چه دلت می‌خواهد را بدون سانسور می‌گویی و هم خیالت راحت است به کسی نمی‌گوید، قضاوتت هم نمی‌کند و حق را هم به تو می‌دهد و چی از این بهتر؟

وسط روز احساس دل پیچه پیدا می‌کنی، یعنی چی شده، گوشی را بر می‌داری و از چت جی پی تی می‌پرسی، علل دل پیچه و راه درمان آن و او برایت مفصل می‌نویسد که مثلاً عرق نعناع بخور یا فلان دارو را از داروخانه بگیر، آخر سر هم ازت می پرسد، می‌خواهی طرز تهیه عرق نعناع را آموزش دهم؟

بچه‌ات می‌آید و شروع می‌کند به پرسیدن سوالات ریاضی و می‌خواهد مسائلش را حل کنی و بازهم چت جی پی تی…

یا کسی تولدت را تبریک می‌گوید، متن تبریک را به چت چی پی تی می‌دهد و می‌گویی یک جواب مناسب برایش بنویس، پس احساس خودت به او چه می‌شود؟ عکست را به چت جی پی تی می‌دهی و می‌گویی به من چه مدل مو و چه رنگ لباسی می‌آید و… و… و… و این تنفیذ کلی حق انتخاب‌ها و اختیارها و علایق و سلایق توست که دو دستی سپرده‌ای به هوش مصنوعی.

هوش مصنوعی؛ یار دانا یا ارباب پنهان!

چرا به هوش مصنوعی تکیه می‌کنیم؟

مؤسسه بروکینگز هم در این باره گفته که تا سال ۲۰۳۰ هوش مصنوعی می‌تواند اقتصاد جهانی را به شدت متحول کند و میلیاردها دلار سود به همراه داشته باشد. اما پرسش اصلی این است: این دستیار باهوش قرار است همیشه در خدمت ما باشد یا روزی کنترل زندگی ما را به دست می‌گیرد؟

زندگی مدرن با سرعت سرسام‌آور جلو می‌رود. کارهای عقب‌مانده، استرس و کمبود زمان، همه ما را به سمت راه‌های سریع‌تر سوق می‌دهد. در چنین شرایطی، هوش مصنوعی درست مثل یک میان‌بر عمل می‌کند؛ کافی است یک سوال را تایپ کنید تا پاسخی فوری و آماده بگیرید.

پژوهشی منتشرشده نشان داده است دانشجویانی که زیاد به هوش مصنوعی برای انجام تکالیف تکیه می‌کنند، به مرور قدرت تفکر مستقل‌شان کاهش می‌یابد. وقتی مغز بداند همیشه پاسخی آماده وجود دارد، انگیزه‌ای برای تلاش و خلاقیت باقی نمی‌ماند.

این وابستگی فقط در حوزه درس و کار نیست. مطالعاتی نشان داده که نوجوانان چینی در زمان تنهایی یا غم، به گفت‌وگو با برنامه‌های هوش مصنوعی پناه می‌برند. نزدیک به یک‌چهارم آن‌ها معتقد بودند این فناوری می‌تواند جای خالی دوستان یا خانواده را پر کند. اما روان‌شناسان هشدار می‌دهند این نوع ارتباط تنها مُسکن موقت است و در بلندمدت می‌تواند به افزایش اضطراب و افسردگی منجر شود.

راحتی خوشایند یا وابستگی پنهان؟

هوش مصنوعی درست مانند فست‌فود است: سریع و لذت‌بخش، اما اگر بی‌محابا به آن تکیه کنیم، پیامدهای ناخوشایندی خواهد داشت. مثلاً استفاده بیش از حد از این فناوری در آموزش، توانایی حل مسئله و خلاقیت را تضعیف می‌کند. دانش آموزان و دانشجویان، با به کار گیری افراطی این تکنولوژی به جای یادگیری واقعی فقط تبدیل به یک ماشین کپی می‌شوند.

از منظر روانی هم، وابستگی بیش از حد به هوش مصنوعی می‌تواند احساس تنهایی را تشدید کند. پژوهشی در روانشناسی و مدیریت رفتار بیان می‌کند نوجوانانی که ساعات زیادی با چت‌بات‌ها گفت‌وگو می‌کنند، بیش از دیگران دچار اضطراب و ناامنی عاطفی می‌شوند. آن‌ها به امید یافتن همدمی هوشمند به سراغ ماشین‌ها می‌روند، اما این رابطه مصنوعی جایگزین دوستی واقعی نمی‌شود.

چالش عدالت و قدرت

یک بعد مهم ماجرا، عدالت اجتماعی است. این روزها در شبکه‌های اجتماعی حجم زیادی از داده تولید می‌کنیم، اما بیشتر این داده‌ها به نفع شرکت‌های بزرگ استفاده می‌شوند و خود ما سهمی از آن نداریم. برخی کارشناسان این وضعیت را «برده‌داری هوش مصنوعی» می‌نامند؛ جایی که انسان‌ها بدون اینکه بدانند، در خدمت این سیستم‌ها قرار می‌گیرند. حتی الگوریتم‌هایی که در دادگاه‌ها یا سیستم‌های امنیتی به کار می‌روند، می‌توانند علیه برخی گروه‌ها تبعیض ایجاد کنند. صندوق بین‌المللی پول هم هشدار داده که ورود گسترده هوش مصنوعی به بازار کار می‌تواند میلیون‌ها شغل را تغییر دهد و وابستگی اقتصادی به این فناوری را بیشتر کند.

مسئله دیگر این است که این سیستم آن‌قدر پیچیده و درهم تنیده هستند که کاربران معمولی نمی‌دانند چگونه به تصمیم می‌رسند. به همین دلیل، خیلی‌ها تصمیم‌های این سیستم‌ها را بدون پرسش می‌پذیرند، مثل اطاعت از یک رئیس نامرئی.

هوش مصنوعی؛ یار دانا یا ارباب پنهان!

کنترل از دست رفته!

اما همه‌چیز دست ماست. اگر طراحان هوش مصنوعی شفاف باشند و پاسخگو باشند، کاربران می‌توانند بفهمند چرا یک تصمیم گرفته شده و چه کسی مسئول پیامدهای اشتباه است. در آموزش هم می‌توان هوش مصنوعی را ابزار کمکی دانست، نه جایگزین فکر کردن. مدارس و دانشگاه‌ها می‌توانند با آموزش سواد دیجیتال به دانش‌آموزان نشان دهند که این فناوری یک ابزار است، نه ارباب.

دولت‌ها هم در این مسیر نباید بی‌کار بمانند، همان طور که اتحادیه اروپا قوانینی برای کنترل فناوری‌های پرخطر وضع کرده و شرکت‌هایی مثل گوگل به دنبال توسعه سیستم‌های امن‌تر هستند. اگر هوش مصنوعی توضیح دهد چرا چنین پاسخی ارائه داده، اعتماد کورکورانه کاربران کاهش می‌یابد و آن‌ها فعال‌تر و درست تر تصمیم می‌گیرند.

انتخاب با ماست

هوش مصنوعی هم می‌تواند دوستی باهوش باشد که زندگی را ساده‌تر می‌کند، و هم می‌تواند اربابی خاموش باشد که آرام‌آرام تصمیم‌هایمان را به دست می‌گیرد. تحقیقات متعدد نشان داده‌اند تکیه بی‌چون‌وچرا بر این فناوری می‌تواند خلاقیت، استقلال فکری و سلامت روان را تهدید کند. اما آینده هنوز در دستان ماست. با قوانین درست، آموزش مناسب و کمی دقت در انتخاب‌ها، می‌توانیم هوش مصنوعی را به خدمت بگیریم، نه اینکه برده آن شویم.

source

توسط mohtavaclick.ir