رویداد ۲۴: بمب سنگرشکن (Bunker busters)، مهمات تخصصی هستند که برای نفوذ به عمق زمین یا استحکامات سنگین طراحی شده اند. استفاده از اورانیوم ضعیف شده در برخی از سنگر شکنها به دلیل رادیواکتیویته آن خطرات زیست محیطی و سلامتی را به همراه دارد. سنگر شکنهای هستهای مانند B۶۱-۱۱، قابلیتهای نفوذ را با قدرت انفجاری هستهای ترکیب میکنند که باعث نگرانیهای زیست محیطی به دلیل پتانسیل مخرب بسیار زیاد و پیامدهایی که ایجاد میکنند، شده اند.
هزاران تأسیسات نظامی در سرتاسر جهان در دل کوهها یا زیر زمین وجود دارد که حملات متعارف را به چالش میکشند. این مکان ها، امکانات سخت، مراکز فرماندهی، انبارهای مهمات و آزمایشگاههای تحقیقاتی را در خود جای دادهاند که از اهمیت استراتژیک یا حیاتی برای جنگ برخوردار هستند. از آنجایی که اینها زیرزمینی هستند، یافتن آنها سخت و ضربه زدن به آنها بسیار دشوار است.
ارتش ایالات متحده چندین سلاح مختلف برای حمله به این قلعههای زیرزمینی ساخته است. این بمبها که با نام بمب سنگرشکن یا bunker busters شناخته میشوند، قبل از انفجار به اعماق زمین یا چند صد فوت بتن مسلح نفوذ میکنند. این بمبها دسترسی به تاسیساتی را که تا پیش از این حمله به آنها غیرممکن بود امکان پذیر کرده و آنها را نابود میکند.
در این مقاله، ما به چندین نوع مختلف بمب سنگرشکن اشاره و به چگونه کارکرد آنها اشاره خواهیم کرد.
بمب سنگرشکن معمولی
در طول جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، نیروهای متفقین از چندین پناهگاه نظامی زیرزمینی در عراق اطلاع داشتند که به خوبی تقویت شده بودند و به قدری عمیق بودند که میتوانستند از تیررس مهمات موجود دوربمانند. نیروی هوایی ایالات متحده یک فرآیند تحقیق و توسعه شدید را برای ایجاد یک بمب جدید سنگر شکن برای رسیدن و نابود کردن این پناهگاهها آغاز کرد. تنها در چند هفته، یک نمونه اولیه ساخته شد. این بمب جدید دارای ویژگیهای زیر بود:
بدنه آن از یک بخش تقریباً ۵ متری از لوله توپخانه تشکیل شده است که قطر آن ۳۷ سانتی متر بود. لولههای توپخانه از فولاد سخت شده بسیار قوی ساخته شده اند تا در هنگام شلیک در برابر انفجارهای مکرر گلولههای توپخانه مقاومت کنند. در داخل این بدنه فولادی نزدیک به ۲۹۵ کیلوگرم ماده منفجره تریتونال وجود داشت. تریتونال مخلوطی از TNT (۸۰ درصد) و پودر آلومینیوم (۲۰ درصد) است. آلومینیوم باعث بهبود قدرت TNT میشود. افزودن آلومینیوم باعث میشود تریتونال ۱۸ درصد قویتر از TNT به تنهایی باشد. به جلوی لوله یک مجموعه هدایت لیزری متصل شده بود. بمب تمام شده، معروف به GBU-۲۸ یا BLU-۱۱۳ حدود ۱۹ متر طول، ۳۶.۸ سانتی متر قطر و ۱۹۹۶ کیلوگرم وزن داشت.
تخریب یک پناهگاه
با توجه به توضیحات بخش قبل، میتوانید متوجه شوید که مفهوم پشت بمبهای متلاشی کننده پناهگاه مانند GBU-۲۸ چیزی جز فیزیک اولیه نیست. شما یک لوله بسیار قوی دارید که نسبت به وزنش بسیار باریک و بسیار سنگین است. بمب از هواپیما پرتاب میشود تا این لوله در هنگام سقوط سرعت زیادی و در نتیجه انرژی جنبشی ایجاد کند.
GBU-۲۸ در گذشته به یک فیوز تاخیری (FMU-۱۴۳) مجهز شده بود تا پس از نفوذ به جای ضربه منفجر شود. همچنین تحقیقات زیادی در مورد فیوزهای هوشمند انجام شده است که با استفاده از یک ریزپردازنده و یک شتاب سنج، میتوانند در واقع آنچه را که در حین نفوذ اتفاق میافتد و دقیقاً زمان مناسب را برای انفجار منفجرتشخیص دهند. این فیوزها به فیوزهای هوشمند هدف سخت معروف هستند.
GBU-۲۷/GBU-۲۴ (با نام مستعار BLU-۱۰۹) تقریباً مشابه GBU-۲۸ است، با این تفاوت که تنها ۹۰۰ کیلوگرم وزن دارد. هزینه ساخت آن کمتر است و یک بمب افکن میتواند تعداد بیشتری از آنها را در هر ماموریت حمل کند
ساخت یک بمب سنگر شکن قوی تر
برای ساختن بمب سنگرشکنی که بتواند به عمیق بیشتری در زمین نفوذ کنند، طراحان سه انتخاب دارند:
آنها میتوانند سلاح را سنگینتر کنند. وزن بیشتر به بمب، انرژی جنبشی بیشتری در هنگام برخورد با هدف میدهد.
آنها میتوانند قطر سلاح را کوچکتر کنند. سطح مقطع کوچکتر به این معنی است که بمب هنگام نفوذ باید مواد کمتری (خاک یا بتن) را از مسیر خارج کند.
آنها میتوانند بمب را سریعتر بسازند تا انرژی جنبشی آن را افزایش دهند. تنها راه عملی برای انجام این کار اضافه کردن نوعی موتور موشک بزرگ است که درست قبل از برخورد شلیک میکند.
یکی از راههای سنگینتر کردن سنگ شکن با حفظ سطح مقطع باریک، استفاده از فلزی است که سنگینتر از فولاد است. سرب سنگینتر است، اما آنقدر نرم است که برای نفوذ کارایی ندارد و وقتی بمب به هدف برخورد میکند، سرب تغییر شکل میدهد یا متلاشی میشود.
یکی از موادی که هم بسیار قوی و هم بسیار متراکم است، اورانیوم ضعیف شده است. اورانیوم ضعیف شده به دلیل این خواص، ماده انتخابی برای سلاحهای نفوذی است. به عنوان مثال، M۸۲۹ یک “دارت” زره پوش است که از توپ یک تانک M۱ شلیک میشود. این دارتهای ۴.۵ کیلوگرمی ، ۶۱ سانتیمتر طول، تقریباً ۲.۵ سانتیمتر قطر دارند. دارت آنقدر انرژی جنبشی دارد و آنقدر قوی است که میتواند قویترین پوشش زرهی را سوراخ کند.
سه ویژگی که اورانیوم ضعیف شده را در سلاحهای نفوذی مفید میکند عبارتند از:
چگالی- اورانیوم ضعیف شده ۱.۷ برابر سنگینتر از سرب و ۲.۴ برابر سنگینتر از فولاد است.
سختی- اگر به وب سایتی مانند WebElements.com نگاه کنید، میبینید که سختی برینل U-۲۳۸، ۲۴۰۰ است که فقط تنگستن ۲۵۷۰ است. آهن ۴۹۰ است. آلیاژ اورانیوم ضعیف شده با مقدار کمی تیتانیوم حتی سختتر است.
خاصیت آتش زا- اورانیوم ضعیف شده میسوزد. از این نظر چیزی شبیه به منیزیم است. اگر اورانیوم را در محیط اکسیژن (هوای معمولی) گرم کنید، مشتعل شده و با شعله بسیار شدید میسوزد. سوزاندن اورانیوم در داخل هدف، بخش دیگری از قدرت تخریب بمب است.
این سه ویژگی، اورانیوم ضعیف شده را به یک انتخاب مفید برای ساخت بمبهای پیشرفته سنگر شکن تبدیل میکند. با اورانیوم ضعیف شده میتوان بمبهای بسیار سنگین، قوی و باریکی ایجاد کرد که قدرت نفوذ فوقالعادهای دارند. اما استفاده از اورانیوم ضعیف شده مشکلاتی دارد.
سلاحهای هستهای تاکتیکی
مشکل اورانیوم ضعیف شده رادیواکتیو بودن آن است. ایالات متحده چندین تن از اورانیوم ضعیف شده در میدان جنگ استفاده میکند. در پایان درگیری، تنها مواد رادیواکتیو در محیط باقی میماند. به عنوان مثال، مجله تایم درباره طوفان گرد و غبار بالکان گزارش داده بود:
طی عملیات هوایی ۱۱ هفتهای هواپیماهای ناتو بیش از ۳۰۰۰۰ گلوله اورانیوم ضعیف شده را بر روی کوزوو فرو ریختند… حدود ۱۰ تن زباله در سراسر کوزوو پراکنده شد. شاید ۳۰۰ تن سلاح اورانیوم ضعیف شده در جنگ اول خلیج فارس استفاده شد. وقتی میسوزد، اورانیوم ضعیف شده دود اکسید اورانیوم را تشکیل میدهد که به راحتی استنشاق میشود و کیلومترها دورتر از محل استفاده روی زمین مینشیند. دود اورانیوم ضعیف شده پس از استنشاق یا بلعیده شدن، به دلیل رادیواکتیویته، آسیب زیادی به بدن انسان وارد میکند.
پنتاگون تسلیحات هستهای تاکتیکی را برای رسیدن به سنگرهای بسیار مستحکم و عمیق ساخته است. ایده این است که یک بمب هستهای کوچک را با یک بمب نافذ ترکیب کنیم تا سلاحی بسازیم که بتواند به عمق زمین نفوذ کند و سپس با نیروی هستهای منفجر شود. B۶۱-۱۱، که از سال ۱۹۹۷ در دسترس است، هنر فعلی در زمینه ساخت سنگرشکنهای اتمی است.
از نقطه نظر عملی، مزیت یک بمب هستهای کوچک این است که میتواند نیروی انفجاری زیادی را در چنین فضای کوچکی جمع کند. B۶۱-۱۱ میتواند بار هستهای را بین ۱ کیلوتن (۱۰۰۰ تن TNT) و بازده ۳۰۰ کیلوتن حمل کند. برای مقایسه، بمب مورد استفاده در هیروشیما بازدهی تقریباً ۱۵ کیلوتنی داشت. موج شوک ناشی از چنین انفجار شدید زیرزمینی باعث آسیب به اعماق زمین میشود و احتمالاً حتی قویترین و مستحکمترین پناهگاه را نیز نابود میکند.
با این حال، از دیدگاه زیست محیطی و دیپلماتیک، استفاده از B۶۱-۱۱ مسائلی را به همراه دارد. هیچ راهی وجود ندارد که در صورت استفاده از یک بمب نفوذ کننده بتوان انفجار هستهای آن و همچنین آلوده کردن محیط به مواد رادیواکتیو را مهار کرد.
source