به گزارش گروه فرهنگ و شهادت پایگاه خبری «راه آرمان»؛ اسماعیل عرب شهید ۳۷ ساله حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان است که در آستانه پوشیدن رخت دامادی به دیدار حق شتافت.

بعد از به شهادت رسیدن اسماعیل پیکر او در روستای گورچوئیه و در کنار ۶ شهید دیگر این روستا آرام گرفت.

مادر شهید وسط گریه‌هایش یک‌دفعه آرام شد. چشمش افتاده بود به دختر یکی از شهدای روستایشان. 

 

همان شهیدی که نزدیک ۴۰ سال است در گلزار شهدای روستایشان مزار دارد. گلزار شهدای کوچکی که تا دو روز پیش میزبان ۶ شهید بود و حالا هفت شهید دارد.


 


مادر شهید دختر را آرام کشید طرف خودش. آب دهانش را قورت داد و گفت: «من یه معذرت‌خواهی به شما بدهکارم».


 


دختر شهید فقط با تعجب نگاهش کرد، چادرش را روی سرش مرتب کرد و سر تکان داد. نمی‌دانست باید توی همچین شرایطی چه بگوید و چه طور حرف بزند.


 


مادر شهید گفت: «ببخشید که پسرم را کنار پدر تو دفن کردیم. کنار بزرگان دفن کردیم. ببخشید که جسارت کردیم. ببخشید که…»


و نمی‌دانم چرا دختر این‌طور سرش را زیر انداخته بود و سرخ شده بود. از خجالت چی؟


 


📝راوی: محدثه اکبرپور

انتهای خبر/س


https://armanekerman.ir/vdcjhiev8uqexvz.fsfu.html


source

توسط mohtavaclick.ir