مذاکراتی که از چند و چون آن خبری در دست نیست و مشخص نیست که قرار است بر چه مبنایی مذاکره صورت گیرد. مهمتر اینکه هنوز تکلیف توافق هستهای قبلی یعنی برجام روشن نشده و معلوم نیست که در نهایت سرنوشت این توافق به کجا خواهد انجامید، اما در این میان چند پرسش هم مطرح میشود. نخست اینکه، قرار است با کدام اروپا مذاکره صورت گیرد؟ یا اروپایی که تا دیروز بستههای تحریمی مختلفی علیه ایران بیرون میداد و پیشنویس قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس ارائه کرد؟ خوب است که به این مسائل توجه لازم مبذول گردد، چراکه قطعا اروپاییها محض رضای خدا و خوشامد ایران پای میز مذاکره نخواهند آمد و مسلما آنچه را که در برجام بود هم نخواهند پذیرفت. هرچند که به قرائت بسیاری از تحلیلگران اروپاییها در این میان نقش خاص و تعیینکننده ندارند و به طور کلی تصمیمگیر نیستند و اگر مذاکرهای هست باید با آمریکا باشد که نقش برادر بزرگتر آنها را ایفا میکند. در همین راستا برای بررسی مذاکرات احتمالی پیش رو، نوع مواجهه ایران و غرب و آنچه در سپهر سیاست بینالمللی میگذرد، «آرمان ملی» با سیدجلال ساداتیان سفیر پیشین ایران در انگلیس و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
* اخیرا برخی رسانهها مطرح کردهاند که مقامات ایرانی و اروپایی روز جمعه در ژنو مذاکرات هستهای را از سر خواهند گرفت، در شرایطی که چندی پیش شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامهای را با فشار غربیها علیه ایران صادر کرد، شرایط برای مذاکره مهیا است؟
به نظر میآید که با توجه به اتفاقاتی که رخ میدهد مقداری شاهد نوشدارو بعد از مرگ سهراب هستیم. هرچند که امیدواریم چنین نباشد و انشاءا… که اثربخش باشد و خدا کمک کند که این ماجرا ختم بخیر شود. آنچه که الان میتوانیم از وضعیت ترسیم کنیم لجاجت اتحادیه اروپا است که به رغم آمدن آقای گروسی به تهران که تا حدودی وی را تحویل گرفتند و از فردو و نطنز هم بازدید کرد و دیدار و گفتوگویی هم با رئیسجمهور برای گروسی ترتیب دادند و حتی این وعده داده شد که ذخیرهسازی ۶۰ درصدی را کاهش میدهند و شرط استفاده نکردن سانتریفیوژهای پیشرفته هم در گفتوگوها مطرح شد با همه این داستانها باز میبینیم نظر تروئیکای اروپایی به علاوه آمریکا بر این قرار میگیرد که قطعنامه علیه ایران صادر بشود. البته لحن قطعنامه هم چندان تند نبود، اما باز هم یک فرصت را در نظر گرفتند که مدیرکل آژانس گزارش پیشرفت کار بدهد که چگونه با ایران عمل کرده است. ولی در این فاصله میتوان گفت که سنگ بنای فعال سازی مکانیزم ماشه را بنا نهادهاند و ممکن است که این کار را اجرایی کنند. حالا در چنین وضعیتی که اروپاییها به این شرایط رسیدهاند و از طرف دیگر هم آمریکای ترامپ بر اساس سوابقی که داشته و سابقه چندان مطلوبی از وی سراغ نداریم، نمیتوان چندان خوشبین بود که در مواجهه با غربیها اتفاقات چندان مثبت و خوشایندی رخ دهد. این موقعیت فعلی ماست. یعنی شرایط موجود شرایط مطلوبی نیست و وضعیت در هالهای از ابهام قرار دارد. اصلا میخواهیم برویم توافق قبلی را احیا کنیم چه باید بگوییم؟ بگوییم همین قولهایی را که در تهران به آقای گروسی دادیم به شما میدهیم؟ چه قولی بالاتر از این میخواهیم بدهیم که مورد قبول آنها قرار بگیرد؟ یعنی چیزی فراتر از این را میخواهند مورد بحث قرار دهند؟ اروپاییها و آمریکاییها در مقطعی گفتند که علاوه بر مساله هستهای وارد فضای گفتوگوی مربوط به منطقه هم بشویم که ما در منطقه هم دچار بحثهای جدی شدیم و بحث نیابتیها و… پیش آمد که میخواهیم با شما صحبت کنیم. یعنی آن چیزی که آقای لاریجانی مطرح کرده که ما حاضریم با آمریکاییها گفتوگوی جدیدی راجع به برجام داشته باشیم و راجع به منطقه هم با آقای نبیه بری صحبت کرده و آقای هوکشتاین نماینده ویژه آمریکا به منطقه آمده و گفتوگویی هم با آقای نبیه بری داشته، در مجموع از اخبار چنین بر میآید که توافق کردهاند که قطعنامه 1701 اجرایی بشود و حزبا… تا پشت رودخانه لیتانی عقب نشینی کند. لذا ابعاد مسائلی که میخواهد مورد بحث قرار بگیرد چندان مشخص نیست که راجع به چه چیزی میخواهند صحبت کنند. از طرفی آقای دکتر عراقچی به پرتغال سفر میکند و این سوال را ایجاد میکند که پرتغال چه نقشی در این مساله دارد؟ آیا قرار است اتحادیه اروپایی در پرتغال با آقای عراقچی صحبت کند و گفتوگوها آنجا شکل بگیرد یا مساله چیز دیگری است؟ لذا ابعاد کار حداقل برای من شناخته شده نیست و نمیدانم. به نظر میرسد انتشار اخبار در این باره با محدودیت مواجه بوده است. اینکه بخواهیم تحلیل کنیم، باید بر اساس حداقل دادههایی باشد که داریم که آقایان میخواهند بر اساس چه چیزی صحبت کنند. لذا ابهامات بسیاری وجود دارد و دستور کار هم مشخص نیست. چیزی که به نظر میرسد با آقای گروسی درخصوص مساله هستهای و آقای دکتر لاریجانی هم با مقامات لبنانی راجع به مسأله فلسفه حزبا… گفتوگو کردند. حال نکته اینجا است که آیا ادامه آن گفتوگوها در دستور کار قرار گرفته و توافقاتی حاصل شده میخواهند در گفتوگوهای پیشرو به جزئیاتش بپردازند یا مطلب چیز دیگری است؟ گمانهزنیها فقط به این سمت میرود که حوزه گفتوگوها احتمالاً چه چیزهایی میتواند باشد.
با حکم دادگاه و دیوان بینالمللی لاهه اعتبار آمریکا به عنوان حامی اسرائیل کاملا زیر سوال رفته و 120 کشور اعلام کردند که نتانیاهو نمیتواند به این کشورها سفر کند
*با توجه به آنچه در شرایط حاضر میان ایران، اروپا و آمریکا میگذرد میتوان به این امر امیدوار بود که توافقی شکل گیرد که در آن طرفین به آن پایبند باشند؟
من معتقدم با آمریکای بایدن دیگر جای گفتوگو نیست برای اینکه یک ماه و نیم باقی مانده و هر توافقی هم که انجام شود رئیسجمهور بعدی میتواند آن را کنار بگذارد. آقای ترامپ هم که هنوز سر کار نیامده، در نتیجه در این دوران برزخی و دورانگذار چه توافقی ممکن است حاصل شود؟ ضمن اینکه به نظر میرسد آقای بایدن برخلاف آنچه که آقای ترامپ اعلام کرده به اینکه به جنگ اوکراین و غزه را پایان خواهد داد، آقای بایدن ارسال سلاحهای بیشتر به اوکراین و اجازه استفاده از موشکهای دوربرد برای زدن عمق خاک روسیه صادر کرده و موشکهای جدید دیگری هم در اختیارشان گذاشته است. لذا در اوکراین بایدن برخلاف ادعا و خواست ترامپ کار میکند. به عبارت دیگر شرایط به شکل برزخی درآمده است که با توجه به ابهامات موجود، راجع به توافق هستهای با ایران هم نمیتوان صحبت کرد. راجع به منطقه هم گفته میشود که آقای هوکشتاین نماینده آمریکا با آقای نبیه بری حسب آن چیزی که اخبار میگوید، به توافق رسیده است. به توافق رسیدهاند که حزبا… تا پشت رودخانه لیتانی عقب نشینی کند. اگر داستان این است که قبلا صحبتها شده و راجع به چه چیز جدیدی قرار است صحبت کنند؟ در حالی که ما شاهد این هستیم که حزبا… کماکان در بعد زمینی مقاومت میکند و اسرائیل نتوانسته جلو بیاید ولی تخریبهای اسرائیل در بعد هوایی ادامه دارد. همین شامگاه شنبه مرکز بیروت و یک ساختمان هشت طبقه را زده و تعدادی شهید و مجروح بر جای گذاشته است. همانطور که گفته شد ابعاد مساله که راجع به چه چیزی میخواهند صحبت کنند و دستور کار چه خواهد بود، برای شخص خود من روشن نیست. اگر واقعا قرار است امتیازاتی را بدهند که به توافقاتی برسند درست است. امتیازاتی که باید بدهند و بگیرند در میز مذاکره باید مشخص میشود ولی بد نبود که برای گفتوگوهای احتمالی، روشن میکردند که میخواهند در چه محورهایی و تا کجا گفتوگو کنند. در حوزه لبنان باید دید که آیا حزبا… حاضر خواهد شد شروط را بپذیرد و مهمتر از همه خلع سلاح بشود؟ دولت آقای نجیب میقاتی به شدت فشار میآورد که فقط ارتش لبنان مسلح باشد و آنها اسلحه را تحویل بدهند و البته حزبا… تا الان که نپذیرفته است. در بحث اوکراین هم اروپاییها مدعی هستند که به روسیه موشک و پهپاد دادهایم. ایران تکذیب کرده، زلنسکی هم تکذیب کرده اما غربیها هنوز حرف خودشان را میزنند و ادعای خودشان را دنبال میکنند. ابهامات در این حوزه کار بسیار زیاد است و در این شرایط بگوییم بسیار خب؛ آقای ترامپ میخواهد بیاید توافقات جدیدی انجام دهد. هرچند با ترکیبی هم که او در کابینهاش گذاشته مثل وزیر خارجه، دبیر شورای امنیت ملی، مشاور امنیت ملی همه ضد ایران و طرفدار اسرائیلاند. البته با حکم دادگاه و دیوان بینالمللی لاهه اعتبار آمریکا به عنوان حامی اسرائیل کاملا زیر سوال رفته و 120 کشور اعلام کردند که نتانیاهو نمیتواند به این کشورها سفر کند و آنها به قانون احترام میگذارند و او را دستگیر خواهند کرد. این بیاعتباری حیثیت بایدن را هم که کماکان در حمایت از جنگ ادامه میدهد و قطعنامه چهارم آتشبس غزه را هم وتو کرد خدشهدار نمود. در چنین وضعیتی نه میتوان در مورد مذاکره با بایدن و نه مذاکره با ترامپ خوش بین بود.
*چه تضمینی وجود دارد با توجه به اینکه ترامپ هم روی کار خواهد آمد توافق جدید با هر اسمی انجام شود، اما دوباره غربیها زیر میز نزنند؟ اساسا میتوان گفت اروپاییها تصمیمگیر نیستند؟
ما اکنون در شرایطی شبه برزخی هستیم. در این شرایط با چه کسی میخواهیم توافق کنیم؟ اگر توافقی هم بشود، ترامپ ممکن است دوباره زیر میز بزند، بایدن هم وضعیت جنگی و تشدید تنش را در پیش گرفته، چگونه و با چه کسی باید صحبت و توافق کرد؟ از طرفی اروپاییها از کی تا حالا تصمیمگیر بودند؟ اروپاییها تصمیمگیر نبودهاند، اما نقش موثری در حفظ وضعیت یا در عدم تشدید شرایط داشتهاند. مثل دوره اول آقای ترامپ که سعی کرد مکانیزم ماشه را را فعال کند، اما بهخاطر اروپاییها موفق نشد انجام دهد. الان که اروپاییها خودشان علیه ایران مدعی شدند و روابطشان با ایران به هم خورده است. ادعایشان این است که هم شما در ماجرای زمستان سخت با ما خوب برخورد نکردید و هم علیه ما به روسیه موشک دادید که علیه اوکراین استفاده کند. در بحث حقوق بشری هم ماجرای تروریست آلمانی جمشید شارمهد بود که دعوا با آلمان بالا گرفت. خوب است دولت که قصد مذاکره دارد، روشن کند که با وجود همه این مشکلات دقیقا از چه مسیری میتوان گفتوگو کرد و از سطح تنش کاست؟ میخواهیم با اروپا فقط روابط دوجانبه خود را حل و فصل کنیم یا میخواهیم که راجع به این موارد صحبت کنیم؟ لذا آینده این گفتوگوها را نسبت به ارتباط با اروپاییها چندان امیدوارکننده نمیبینم. نا امید نیستم بلکه ضعف اطلاعاتی داریم و نمیدانیم که اینها پیرامون چه چیزی و برای چه چیزی میخواهند گفتوگو کنند و دستور کارشان چیست؟ و این را بهتر بود روشن میکردند که دستور کارشان دقیقا چیست.
source