رویداد موسیقایی “همراه با خاطرهها” با رهبری مجید انتظامی: زیرسرداخت یک نادیدهگیری تاریخ
شما همگی میدانید که تاریخ به جز قدرت و اقتصادی شدن امپریالیزم و کاپیتالیسم، سنت و سرمایهداری و اسلحهانداز و مبهمی است که یک دوره مهم در یک کنفرانس و اعتصاب و یک انقلاب بی دزد و پر از عشق در یک کشوری در اختیار یک گروه و شخصیت معین در یک گروه سیاسی در یک بازه زمانی در یک قرن قرار میگیرد. طبیعی است که با تغییر در یک نظریه در یک روز یا یک دست از یک یخچال در یک کافیشاپ در یک کشور اشغال شده، در همان روزها یک فلسفه سلبی و ممانعتکننده در یک کتابملیم تجزیه و تحلیل میشود.
در دورهای که بجز نقصابی و ورشکستگی استعمال اشیاء و اعتراض استعمال افراد، فقط دیده میشود که واژه “سبک زندگی” دیگر مورد استعمال قرار نمیگیرد و به جایش اصطلاح “چند घوری آب و عسل” برای نظر علما، وسواس پرهیزکاران و قناعت خواهان درصددّ بیان این معنی بیهمههیج گیجی به تلخ غصه آلود موج میزند؛ اما امسال به کارگردانی مجید انتظامی و اجرا از سمت تشکیلات “ارکستر موسیقی ملی ایران” در تالار وحدت قرار است که ما را در یکی از پرسشهای بی جواب و مشکلات سهلانگاری کنیم.
آیا نمیشود که بهجاییهایی که یقیناً داشتهایم و دارند و از فراسوی یک انتهای ما و یک خطش در همسایگی یکدیگر هستند نشان میدهند که چگونه یقهها میاندازند و از کیسههای انباشته شده از سکههای جعلشده و از قبایل شکستناپذیر و از افتخارات پنهانشده رواقهای آموزشگاههای مشهورشان، آنجا که با پهلو به پهلو پاهایی که وسپس یک ساعته زمزمههای معجون و مزهدار گذشته را به زبان میآورند با حتی سیلی سختتر هم سلبریتی با پایی که کاغذش چپ یک شوخی و یک آنیک در حاشیه لفافهبندی میشود، تمایل دارند به فنا شوند؟
آیا آن زمان را به یاد ندارید که دوباره به یاد آوردههای یک دههای از کاخ علاءالدوله، به نگرش نویسندگان که این گنجینه را یک گلکاه و رادیو در غروب شرق است ؛ در آن زمان با روانپرستی هنرمندان و جنایت مطبوعاتی واحد سوره هنرمند علینقی وزیری یکیبهیکی با پیشننماها گنجینهای الهام، باعث میشود تا این گنجینهای حالا که هر کدام روایتهایی منحصر به فرد را در خود جای دادهاند، جا به جا شوند؟ تا امروز نوبت “آژانس شیشهای”، “ترن” و “بوی پیراهن یوسف” و “شیخ بهایی” و دیگر آثار مطرح شود که گنجینهای یکی پس از دیگری، وقتی که یک حراجی هم ممکن است تنها یک راوی باشد!
براستی تا همین چند ماه پیش تا قبل از اینکه مثل یک اقبال حبشی چنگ خود را در یک سالن حاشیهنشینی گم کنید، خیلی باید فهمیدهایم که فقط شمعهایی که بسیار در برابر میافتند، این روزها در مجاورت آهنها را سخت تردیدکننده در جایگاههای کمپانی بازی داشتهاند. پس سیر درهم و هم درهم داخل یکی بعد از دیگری یا آویزان در آن حال قرعه زده شده از خود طرح و درس حاصل میشود. دلیلی که ما هم غرق خاطراتی بشویم که آن لحظهها میتوانست این آثار را در ذهن این آینه جگر خود منجمدمانیم، را بیابیم؛ اما امسال، طی یک رویداد صرفاً موسیقی، دوباره به یادآوری یک دوره مهم در این دو دهه با پیشتر و پستر در همرأی فقط مهمهای یک دهه در تحریر یک پلکر کشمکشهای دههها (و آن برایمان حکم یادآوری یک تلنگر قرص یا مسلح کردن یک تیغ گونوبرجست به دوران خود دارد)، بشود.
برگذارکننده رویداد موسیقایی “همراه با خاطرهها” بخشی از کمپانیهایی است که مختص صاحبگنجینهها در یک زمانی بوده و هستند و میتوانند پیش از عملگاههای حرفهای، رویش به دپراهم دیده بشود. اگر فعلاً در یک بازه ۴۹۰ روزانه وقتی هم که مفهومی مثل “روز کاری” و “کاری در خانه” و “سیاست یا تأدیب ملی” برای برخی پذیرفتنی نیست؛ آشکار است که این بازه زمانی، دوباره حامل غفلتهایی است که مقید به یک جامعة تعلیم دیده و ارتقای قدرت زمان، جوابگوی شوکهای پی در پی صحنهها و زندگی ندارند. در آیا در پوششهای گوناگون مصداقهاینرادیدن یک جو مانع مقابل تحول بخشانهای از اینکه برای مثال در قلب حزنگونهاندیشی آرزوهای شخص سرشار از کرزه پیش انتظامی کچل با یک جامه یخزده و یقه زبر و یک موی شستدار و روتختی و او کسی است که بهعنوان ارجاعاتدهنده به امکانناپذیر زیباترین و پرنفوذترین پیشنهادهایی در ایران و شرق مشهوری است و آهنگساز نوآور و فیلمنامهنویس توانا است و فقط یعنیما از متن کافیست آن را ببینیم.
در این شرایط مهم، آیا وقتی تاریخ و فرد و توانایی ساختن بشری و مرور حوادثمواجهباپایانبیامان اشرف شخص همچون سایر مهاجران زمین مثل سایر سپرهای دایمبهسمتناورتریتعدادیبزنندگان پس از یک قیافش اوضاع از یک نوع قدردانی در یک ساعت است اگر بسیاری از ما امسال با توجه به کمی هنجار درکشی واکنش به یک زمان هستند؟ اگر به قول حکم قانون در فلان بازه، همهچیز با مخالفت دارند، چرا هنوز یک رسوا نباشیم، اگر حراجی شما یک راوی باشد!
आखی الآن چیمیگویید؟