وی تا دوم متوسطه درس خواند، پاسدار بود که به جبهه اعزام شد و سرانجام در بيست و يكم اسفند ۱۳۶۳، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش شهيد شد. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان كرمان قرار دارد.
در ادامه وصیتنامه شهید «محمدباقر توکلیزاده راوری» را میخوانیم؛
بسمالله الرحمن الرحیم
درود و سلام فراوان به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی و امید تمامی مستضعفان جهان و درهم کوبنده تمام شرکها و پلیدیها و نجاتبخش مستضعفان از چنگال مستکبران و با درود بر شهدای کربلای حسینی تا شهدای کربلای خمینی و با درود بر رزمندگان غیور اسلام که عاشقانه در راه خدا مبارزه میکنند و شهادت در راه خدا را بهتر از زندگی ننگین ترجیح میدهند.
با درود بر تمامی افرادی که برای برقرار ماندن جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی کوشش فراوان میکنند و در این راه جان میبازند.
ای امام که به اندازه تمامی قرنها سختی و رنج کشیدی از دست این نابخردان لحظه لحظه این زندگی بر تو همچون نوح و ابراهیم و حضرت محمد (ص) گذشت ولی تو ای امام و ای عصاره تاریخ که با حرکتت اسلام را در تاریخ شروع کردی و آزادی مستضعفان و مسلمانان جهان را تضمین کردی.
ای امام! کیست که این همه رنجهای تو را درک کند و کیست دریابد که لحظهای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان خیانتی به تاریخ انسانیت و اسلام و کلیه انسانهای حاضر و آینده تاریخ است و لیکن ما میجنگیم و میمیریم، سازش نمیپذیریم تا به رنجدیدگان جامعههای فردای خود بگوییم که زندگی در رفتن است نه به مقصد رسیدن چون مقصد پایان زندگی انسان است و همه یکسان به مرگ میرسند ولی همه یکسان زندگی نکردهاند زندگی مرگ است و شهادت مقصد.
ای خوشا با فرق خونی در لقای یار رفتن/ سر جدا پیکر جدا در محضر دادار رفتن
عاشقان را عشق فرمان میدهد منزل به منزل/ گه فراز دار رفتن گه به زیر خاک رفتن
ای خدای مهربان تو خود میدانی که برای چه این راه را انتخاب کردم و در این راه از هیچ کوشش دست نخواهم برداشت.
تو آگاهی که من با شناخت و آگاهی رهنمودهای امام امت و نایبالامام به میدان نبرد و جنگ حق علیه باطل شتافتم و به خاطر تحکیم اسلام و تداوم انقلاب اسلامی و خط اسلام اصیل و خط امام که همانا خط صراط مستقیم است به جهاد در راه خدا روانه شدم تا پرچم اسلام بر بزرگترین قله این جهان برافراشته شود.
گرچه خونم به زمین ریخته شود چون این خون در مقابل اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد و ای خدای عزیز تو شاهد باش این حقیر بخاطر حفظ اسلام و قرآن به میدان جهاد شتافتهام.
وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ سوگند به شب چون تاریکیاش سپری شود و بامداد چون سپیدهاش بدمد.
پدرم مادرم ملتم اگر خداوند بر سر من منت نهاد و من لیاقت شهادت را پیدا کردم دوست ندارم و راضی نیستم که برای من گریه و زاری کنید، بلکه شما راه شهیدان که راه زینبی است ادامه دهید.
به هر حال پدر و مادر و خواهر عزیزم آخرین وصیت من به شما این است که امام و انقلاب اسلامی را به هیچ وجه رها نسازید و از امام و علمای عظام همیشه و همه جا دفاع کنید و به دهان مخالفان اسلام بکوبید، این جملاتی است که هر برادر رزمنده در وصیتنامهاش مینویسد.
ای مردم به خدا شما این جملات را خوب فرا گیرید و به آن عمل کنید. مادر هرگاه خبر شهادت مرا شنیدی چون زینب بلا کشیده دستهایت را به سوی آسمان بلند میکنی و میگویی خدایا شکر خدایا این قربانی را از ما قبول بفرما و برای مرگ من گریه نکن بلکه برای غریبی حسین (ع) و اسیری اهلبیت او گریه بنما.
در مراسم عزای من تکبیر بگویید شاید با هر تکبیر شما به اذان خدا ذرهای از بار گناهانم کم شود.
خوشا به سعادت شما که دیگر در روز محشر حضرت فاطمه (س) از شما گلایه ندارد که چرا حسین مرا یاری نکردید.
منبع: نوید شاهد
انتهای خبر/ طهماسبی https://armanekerman.ir/vdcivqazvt1a552.cbct.html
armanekerman.ir/vdcivqazvt1a552.cbct.html
source