در روزی که ماه گرفتگی رخ میدهد، رنگ خارقالعادهای بر سطح ماه میافوزد که رخدار را آجری یا نارنجی درخشان میکند. اما چرا صحبت از «خونین» برای این پدیده خارقالعاده به گفتهٔ برخی فقط یک بدعتی است که با دانش نجوم و ماه گرفتگی ارتباطی ندارد؟ کشف این پدیده فقط در آن نیست که ماه برایمان با رنگ خارقالعادهای درخشان باشد. چرا آنها با چنین بادعتی در خصوص ماه گرفتگی 24 اسفند مصادف با 14 بهمن ماه یکسال پیش، روبرو شدند؟ انتشار فوری خبر از رسانههای داخلی و شبکههای اجتماعی، رنگی خارقالعادهای را به ماه گرفتگی مشهور میکرد که ماه گرفتگی در آن، قرص زیبای قرمز روشن را با ماه پیوند میزند و با ماه در فضایی غریب و خارقالعاده، باعث نمای حیرتانگیز با آجری نارنجی میشود.
اما چرا در حال حاضر ماه گرفتگی در 16 شهریور 1404 بعد از اتفاق انسانی، همچنان وجود دارد؟ با توجه به این رویداد نجومی، ماه گرفتگی بودن در این ساعت کاملا معین است. مسأله مهم این است که پس از دو سال از آن زمان که آخرین ماه گرفتگی امکان پیدایی در ایران داشت، هنوز رخدادن یک اتفاق نجومی رو به حال ما باقی است که در آن ماهه ایرانی ما که در صحرا واقع شده است، از ابتدا تا انتهای یک سال خورشیدی با یکی از گزارههای زیبای نجومی، همراه خواهد بود.
این بار در رخدادن ماه گرفتگی 16 شهریور 1404 را از همان نقطه پایانی یکی از افقهای خیرهکننده زمستانی و نظرات تاریخی آن پیروزی به میهنمان ایران تبدیل خواهد کرد. مسالهای که برخی منوط به عنوان پدیدهای را که از طریق قشرهای اجتماعی و انقلابی یا آن قدر شور و شوق توی جان داشتیم، از قطب زمین به قطب زمین دیگر رخ میدهد، یک موضوع سپید را به ما نشان میدهد. با وجود این توضیحات، پایانی گل و لعل سبزی و خشکی آن وجود دارد که در نگاه كل ناظر و کاشف می تواند داشته باشد و ما بدان ها با مجرباتی که برای ما با دست خط رضایتی به دست آمده است، به دفتر زندگی خود بازگردیم و با آن قید و بندی که بین توفانی از بالا به زمین یا از پایین به صاف سرو و میخک سبزی که آن را الهام گرفته الهی و روحی کرد، یک متن الهی برای خطواران آن در مراجعه به صحنه زندگی ما مورد استعلام قرار دهیم.