روند پیشروی صنعت هوش مصنوعی در سراسر جهان و مطالبات و انتظارات متداول از این فناوری بیان میکند که در هر جا در مورد مدلهای هوش مصنوعی به صحبت میکنیم و درباره آنها پیشرفتها و نوآوریها را که نشان از قدرت و توانمندی آنها دارد، به تصویر میکشیم، حرفها و جملات ما بیشتر در ربع بازار و چگونگی فروش این مدلها مد نظر میباشد. و به جرات میتوان گفت که همانطور که بازار و صنعت از مقاصد فروش به افزایش فروش علاقمند هستند، نقاط قوت و ضعف برای فعالان صنعت چه در حال خرید چه در حال فروش در نظر گرفته میشود.
اما آیا ما واقعاً از این معیارهای فنی استفاده میکنیم که به ما توسط فروشندگان اعلام میشود؟ آیا این مدلهای هوش مصنوعی با مفاهیم و نیازهای واقعی که ما در مراکز پژوهشی، اداری، آموزشی و شرکتهای دانشبنیان داریم، مطابقت دارد؟ آیا فروشندهها حق دارند که بر مبنای این معیارها، این مدلها را به ما عرضه کنند و ما موظفیم که مدلها را بررسی و خریداری کنیم یا باید از فروشندگانمان بخواهیم که ما را با مدلهای هوش مصنوعی که با نیازهای ما تطبیق داده شده است، آشنا کنند؟
همه این سوالهای میانجیکننده، اما واقعاً تقریباً هیچ مانعی در برابر پیشرفتهای صنعت هوش مصنوعی ایجاد نمیکند، بلکه در حقیقت برای شکستن بار سنگین وجود این چالشها، آسودگی اخلاقی باعث میشود که بتوانیم در معادلات بازار تهاجمیتر به کار بریم.
فکر این است که آیا آنها واقعاً در حال تحقیقی و ادغام دانش برای ارتقای ارتباطات در شرکتهایی هستند که نیاز دارند؟ یا واقعاً در حال دنبالهروی صحبتها و CLAIMS سطح بالای خود هستند؟ من جای هیچ موازی و یا رقابتی است که در حال تلاش و جهش هستند و برای متخصصان خود خدمات فضایل میبرند، برای قطبها و مراکز مرجعی که در حال خودیابی هستند در تلاشی بیاندازه برای شکستنِ درودکانِ اصلاً در این مسیر تدافعی قدم بر ندارند.