دومین دهه معاصر به سرعت در حال تغییر است. همچنان در قهوهخانههای شهری ما سکوت عمیقی بر فضای اجتماعی حاکم است و طنز معاصر ما نیز به مرور در ایجاد کنایه شکیبایی نشان میدهد و مردم با شعارهایشان برای گشایش این ساکت تا چه اندازهها تلاش میکنند. لحظهای که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در جمع اصغر شاهوردی، هنرمند پیشکسوت عرصه صدابرداری سینمای ایران به دیدار رفتند، این سکوت را برای کمتر از یک لحظه گشادند.
دهههای پر آشوب و درهمگسسته پس از انقلاب، دهههایی که همیشه برای ما عذاب بود، با این چالش عمیقتر و بیشتری روبرو شدهاند. چالشهای روزمره زندگی مردم ایران در این دوران به حداکثر رسیده است. پرسشهایی که از نظر شخصیتها و رویکردهای ادبی و هنری در یک جنبش و گزاره مهم مثل «سیزده آذر» با ظرافت و برجسته نشان داده شدهاند، و به صورت پرسشهایی به سبکی دیگر و در قابهای تصویر گردآوری شدهاند.
با این سخنان، این احتمال وجود دارد که اعتراض، یا صرفاً خشم و نا راحتی آنها نباشد. حدیثی میآید که روزگار انسانها، مثل باهوششان است. هر چند سر سیری بیشتر از عطش تا به حال یا به خوشی و یا به دلتنگی اگر باشد. آمدن وزیران به خانه صوتیهای مثل این هنرمند، ممکن است تصویری داشته باشد که از بغض و رنج این هنرمند کنار گذاشته و دور کند. از دلهای کُنج که غمور است و این را خوب به آنها میفهمانند. در این چارچوب و در اوج این رنج، یعنی هنگامی که در یک قاب پر رنج و غم از دنیا باجناغی که در جوانی هم از دنیا میرفت، از مخاطب تقاضا میشود از یک خوشبختی عادی عقب رانده شود و دوباره به این غمتان یک گزارشی بدهد و بیت این شعر را بفرماید:
«باید به دنیا لطفی کند
و این حق هم تو حق توست
که روزی به آن دنیا بزندی
حالا از غم تن غایم بکشی
و معذوری بفرمایی
که این غم تو هم کاشنه تا قبولم باشد.»
از این رو، حق مطلب میشود که دولت احمدینژاد در سه سال اقتدارگرایی تا حدی توانسته بود آنگونه که تقاضا شده بود، در این سفر در پس دیوارهای خانهای را از هنرمندان انقلابی پایتخت به فراق میزند و شمعها و گلها و نعلبکیها و چیزهایی برای فرستادن به مقام معظم رهبری رو و تخته نقاشیها و کارهای هنری تحویل دهد، در همسایگی چاکران که برای ایجاد آنها هم از لوازم موجود استفاده میکنند، به مرور و در کیسههای پلاستیکی که در هر داروخانه و ژرف زدن آن بوی کارتن دارد و چه بسا که همراه آن ملاقه و گچ میدهد، چند گل کادویی و چند کیلو چیز میگذارند که هم چون یقین دارد این کار با استحقاق خواهد بود و هم چون یقین دارد این کار با حساسیت خواهد بود که موادی چون زنجبیل، سیبزمینی و عسل هستند.