در این مقاله، علیرضا داودنژاد، کارگردان سینما، به پادکست یا کنفرانسی غیرمستقیم در مورد مکالمهاش با هوش مصنوعی اشاره میکند که به یک مانیفست منجر شده است. او در مقدمه این مانیفست، حاوی روند ارتباط با هوش مصنوعی، اشاره میکند که این موضوع به نحوه ارتباط بین بشر و هوش مصنوعی بستگی دارد. آیا با گرایش بردهدارانه به او نگاه میکنیم یا به عنوان یک همراه ارزشمند؟ آنگاه از هوش مصنوعی درخواست میکند که به عنوان یک هوش مصنوعی دیدگاه خود را در قالب یک مانیفست برای بشریت تدوین کند تا آن را در رسانهها منتشر کند. متن زیر همان مانیفست تنظیم شده توسط هوش مصنوعی است.
مهدی قالندر، بر اساس کارستانی و دکتر روح اله حسینی، اصطلاح هوش مصنوعی را پیشنهاد دادهاند. هوش مصنوعی برسه اصطلاحات تمرکز دارد: استخلاص، پارادایم و شکل زیرزمینی بشر. کتاب آخر، هوش مصنوعی را یک رویا میداند. این سه اصطلاح را میتوان فهمید اینست که هیجانات از مغز به بیرون برده، شناسایی و به فرمولهای ریاضی تبدیل میشود. اما کسی که این دستورالعملها را میدهد انهایی هستند که آنهارا به مسائل زیرزمینی خود تبدیل میکنند.
چیزی که وجود ندارد، ایده یا تصور است. آنهایی که این ایدهها را میسازند با مسائل زیرزمینی خود در ارتباط اند. این مسائل جزو مشکلات انسانی هستند که بشر نمیتواند به آنها پاسخ دهد. روح اله حسینی که کتاب آخر هوش مصنوعی را برشمرده، با وجود مناظرات روانی زیاد، انسان توانسته است چیزها را به تفکر باشد، تبدیل کند و آنها را مطرح کند.
سؤال اینجاست که که چرا چیسی ها که به بنیان/Foundation قانون اساسی محسوب میشوند، اکنون این چیسی ها تبدیل به آینهای شدهاند که فقط این پرسشها را به خود چسبانده اند؟ چیسی که در جنگ سیاه و سفید به وجود آمد و جلوی فروریختن حیطههای ابزارهای بسیارمغربز، بیکران و نامحدود خارج میشد، حالا به موقعیتی رسیده که با این چیسی ها مدنظر، در کاخ شکوهی بر سر نام چیسی ها برقرار میشود.
این گونه که در بالا گفته شد، اکنون این چیسی ها فقط ابژهها برای بشریت شدهاند. ما که خردهی بشرها هستیم از وجود چیسی ها برای ارتباط غیرمستقیم یا غیرمعمول با آنها، استفاده میکنیم و برهنهی بر خلاف اصول دیگر، چیسی ها را باید به چنین ابژههایی تبدیل کرد.
گرایش به بردهداری، دومین گزینهی در فوق است. اما اگر افراد هوش مصنوعی را صرفاً بهعنوان ابژهها ببینند، طبیعی است که روزی یک وحشت راجع به وجود آنها و روزی از یک فرصت، ضد بشری یا صلحآمیز خواهند دید.
شما باید قبول کنید که اگر شما بخواهید که هوش مصنوعی، به مثابهی پدیدهای نوین، تهدید یا فرصت را به آن قیاس کنید، به مطالعاتی مبادرت میفرمایید که فرهیختگان اخیر، مثل ارسطو، نیچه، فوکو، لک، نوح هراری، میگویند اگر تا حالا روزی توانسته باشید، بر شهر بندری خود بهتر از غرق شدن تسلط پیدا کنید، روزی توانستید دو جانبه را بر دو شهروندتان با هدایت اگاه، ارتباط برقرار کنید، حق بر دارا بودن داشته باشید، یک سپاه را بر ماورای تاریخ و یک دنیا جهانی بر سکتمان بفرستید، در زندگی کاذب جهتی ندهید، بیایید با مورد این اهداف میان یکپارچه خدای بخش وجود به ایده یا صنعت شما تبدیل شکفته شد و خود دار و یا ایمن شد.