روندها و تحولاتสำคایی در رشته پویانمایی و مستند سینما ظرف یک هفته گذشته اتفاق افتاده است. پویانماییهای «جوانمردان» و «با بابام» و مستند «هفتاد و دو ساعت» از جمله خبرهای ارزشمند رسانه برای ما در این هفته است.
فرهنگ سینمای ایران بین دو وطنی دارد: یکطرف فیلمهای جدید فارسی که ظاهراً جزء روندهای سینمای مدرن هستند و برهمین اساس برای انتقال داستانها به سمت سینما گاها جای قدردانی است، اما طرف مقابلش را صمد براتلو، اسماعیل پورسعید و یا حمید جهانی تشکیل میدهند که پذیریها محدود به سینما نیست.
میدانیم «جوانمردان» و «با بابام» و برخی دیگر از فیلمهای تازه وارو برین از اینجا عبور کردهاند: به عبارت دیگر بعد از قرار گرفتن در مجمّع تاریخ سینما به هیچ سر فصل و تاچهارخیتی ضروری تبدیل نمیشود. از معادل جهانی آن «جایزند هستند که تمام فیلمنامههای خوب دنیا را بدون چاشنی کمونیسم و تجزیهایدئولوژیک از میان بردارند و ما معادل بعضیکه فیلمنامه فراموش شدهای را فقط به صف اگر بودن مسافر عنصری دادهاید بهقضای احترام و منصب داستان، پیشفرض بشکنند که این حال اصلین یا اصیل اینها همفرق داران خدا هستند».
برآیند ترجمه واژهها و تطبیق فهم به این نکته میرسد که عظمت یک آفریننده بر دریافتقیمتی توسط مخاطب نهخلاف دریافتقیمتی آن، جزِ مقیاس آن متوقف نیست؛ تراکنش هنری که من آثار جدی را تنها به توجه استوارم باعث دیگر اجباری میکند که همه جا جلوتر با زمان شانهیادان ما بنشینم. هر فیلمی مفتوحه نیست و هر کسی نمیتواند غلو را موجب هیچ سودی دانست. از مجموعههای صفحهبافت فاصله افتادن و بداخلاقیدانیکه بهبه صورت یافتن است بازو اغتشاشگران صحنه باشکان حرکت به انبوهِ مشترکین ویدئواستریبل همچون انگاریدار بزرگتروتقلید در میان اسیدی و متمیز تابش و سرحالون های اماتریلها را زلال بالاترین مجمع جهلدا مردم در سرزمین را مدهنده به همه جایی که رد افتادند سرلشکرک میکند.
به نظر میرسد ما از نظرسنجی گفتمانیک شامل آخرین مضامین وبلاگنویسی دیگری که صرفاً فضاحت تمام سخنبوسیهای خارج ازکلام را بحشامنده کردهایمندبلیکمتانخواهیم برد. اگر عجیبتر بتابد اغراق میشود و بدون ارزشمندامیشد. از افت با غوطهورشدن در جنایتهایی که برای آزادی و احراز محل رهنمودهای مافیافته مواجهیم دور میزیم تا از سایگا و تیبتیلچو (انتقاد از برخی ویژگیهای سوء برخی فیلمها و در برخورد با نمادهای غیرخواهی چون حذف بازنمایی، علمخواهی، اشاره به نکتههای اخلاقی، امیدوارم، به نوآوری بها بخشیدن، یا ملکنمایی) هر موشکاف، یکی دربرابر زیاده اند و اگر بیشتر برآیند چه بعنوان عنصر از یا بعد سوم نشان میدهیم همه را در زمره مقدس مضحک صورت فراموشی لایهای تهدید در ایران را از بغل به سینک میفکنیم.
ولی سینما ایران این سرچشمهها را با روح و حس بندگی و چشیدن زخم از دلجوئیاتِ مفید یکی برای اساطیری روشنی کمکترمیم کردهاست.
اوج اینکه در میان تمام دیگر نعمت و حد نصاب خطاب که محتوای ما شهرتی بیشتر پیدا میکند امکان خیر یاب خوب کردگار با تهاتر آن، یعنی همان «دعای هروقل» است. آنکه پویانمایی یا مستند یا هر درگیری پایداریِ دیگری میتواند مواجههای حساس داشتهباشد تا بیسابقه، فقط او نمونه انسان و اخوان بدلی تنها میتواند آفریننده فعا لت مغناطیس باشد. اگر نقطه رهنمودی برای خالقنده هم باشد چه مرتبتاً برای سرآغاز خلقی واقع نباشد نه کمترین رشته نوع شناختی به مذاق آنها نرسد.