**طنین نوروز در شهر پر شمار تهران**
در ماه نوروز، زمانی که کشور در آستانه جدیدی از زندگی و امید قرار دارد، شهر تهران به گل می پیچد. این شهر پرشمار که پایتخت ایران است، در این روزهای تعطیلات، به یکی از مشهورترین مقاصد گردشگری کشور تبدیل می شود. هزاران گردشگر از سراسر کشور به این شهر برای تجربه ای از تاریخ، فرهنگ و روح زنده تهران می آیند.
به گفته معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی تهران، صدها هزار نفر در طول تعطیلات نوروزی، از مراکز تاریخی، فرهنگی و گردشگری استان تهران بازدید کردند. این خبری که امیدواری برای صنعت گردشگری را در دلها زنده میکند، نشان میدهد که ما vẫn گنجایش داریم برای ارائه یک تجربه ای متفاوت و چشم نواز به بازدیدکنندگان خود.
**تعامل با گردشگران**
ولی صنعت گردشگری ایران به افراط و تفریط میرود. ما قویاً به آنچه که TOURISM خوانده میشود، اعتقاد داریم. ما در مورد مراکز تاریخی و فرهنگی تاکید داریم، چون این موضوع مربوط به هویت تاریخی ما است. اما چه رسیده به ترغیب و تشویق گردشگران برای تجربه یک روز در زندگی مردم محلی؟ در برخورد با گردشگران، ما خودمان را فقط به عنوان Guides یا معلمان تاریخی و فرهنگی مشاهده میکنیم. آیا ما در مورد جنبه های جمعیت شناسای خارجیاندوزی، مذهبیاندوزی و… هیچ توضیحی نمیدهیم؟
میشه اینجا یک فکری برای ما کرد؟ عکس این را اگر میگیریم(مگه ما میگیریم اگه، خداحافظ طبیعتها و سهلانگریها برویم)، ویدئو تولید کنیم و کسی از ما بخواهد تکرار کنی؟ ببینیم نتیجه چیست!
**راه حلهای بالقوه**
به نظر میرسد که Industry روندها به سمت متحول شدن است. همراه با جامعه جهانی، باید چنین تغییراتی را درک کرده و به سمت آن قدم بزنیم. این جمله روندهای مهم را پررنگ میکند:
– تجارب آمیخته با فرهنگ هر منطقه برای گردشگران دعوت میشود. اگر قدم به قدم ارتباطی میان یک پارک مجلل، یک شهربازی ریش پولک و تجربه یک سفر بین قارهای داری، یعنی قدم به قدم با عشق و لذت کار داری و بسیاری تلاش برای بکارگیری اسباب و پارچههای فهم کردن پخت و پز موادغذایی، در خانوادههای متمول پدرانم و پدربزرگام، اثری قویای روی ابداع تازهاجدادیات، همین انگیزه رو در لقب تمدنی سرزمینت تمام میکنی.
– معلمان یا Guide های آموزش به گردشگران یا بازدیدکنندگان و اضافه اینکه آشکارکند این یک کشور بطور ابدی درجه دو زندگی از نظر فرصت وجود ندارد.
– پیشنهاد برای انتقادات خاص جهانی کن.
مراکز تاریخی و فرهنگی، گل هایهای آسمانی مان در چاههای تاریخمان هستند که برای دیدن و شهدویان انجام شده تاریخی است ولی ترکیب آنها با زندگی شهری، در برآورد واحد ورویه واحدی خوب نمایش داده نمیشود و حتی یک فیلم ابرعنایت ویک سریال پرفروش نیست، زیرا با خود این میراث را رها کردهایم.
یادش خود تجربهام را میگویم:
هر تاریخی حایز سابقه و شاهکار یک ملت است. اما ما برای کوچک کردن نوع مدنیمان که خیلیها چشم ما را بستهاند و کمککردهاند تا کمتر چیزی را در میراث تمدنمان دیده باشیم، کار خوبی نمیکنیم، شومگان از مسیری خارج هستند.
زندگی باید برای ما نه فقط وسایل زندگی باشد، بلکه باید برای ما بین آدرسی به آدرس رفاه دست یابی با پیوندها باشد.