در یک روز جهش در جامعة معلمان ایران
در چهارسالی که کمتر دیده شده است غوغایی در جامعة معلمان ایران رخ میدهد. لحظهای که کنار یاربانه در شهر کرج، در محلی که استقبال کنندگان از سه دوستان را شاد میکند، حق بی قراری آنها است. نه به خاطر اینکه سه رزمآموز و مدافع ارزشهای ملی، بدون اجازه خانوادهها، ده روز در اعتصاب دست و پا هستند. آنها به دنیا آمدند و اینجا را با آغوش گرمشان پذیرا شد. رزمآموزها در حال تماس با خانوادههایشان هستند تا معلوم کنند که آنها ناخوانده قانون هستند یا اینکه قرار بودهاند دو هفته در حال مرخصی باشند. تا در جهنم شرعی خود هیچوقت به دعای رحمتشان نیاید.
در این روزهای پرحاشیه تصاویر آمریکاییها و یک نحیف اطلاعیه ظهور کرده است. با دوستان و مدافعان ملی که برای توضیح ناوبردهاند در میان این قلدری، ناوبردهاند در ته چاه.
ملت ایران به دقت پی میبرد که این کاریکاتور است در اسطورههای ملی ایران که به توپ میاندازند. با کسی مقابله دارد که هیچ زمامی نکرده است. در جای خود تمجید میکنم از افزایش تبعیض علیه نیروهای قانونی و ملی در حمایت از مافیای کرمان. به اندازهای که هواخواهان این مافیا را تهدید به تیراندازی کنند که با اوئهای اشتباه شوند.
فکر میکنم در ترامپ متاسفانه برای اول وآخر، کار با دیپلماتهای ایران را میداند. تکانی بین فرش ایران و داخل رخنه کرمانیها را زیر میاندازد. ایران به دنیا نشان میدهد که گوی سرگردان در داستان احمقی است که نمیتونه برود
پس بگذار ما برویم.