**دریافت عرضой** از یک بزرگ مرد، همدردی با یک تشکیلات مشکل‌پذیر

روز جمعه بیست و یکم فروردین به سال جاری؛ در شرایطی که بسیاری از هنرمندان سینما، تئاتر و موسیقی به مخالفت با هر گونه حاکمیت در ایران می‌پردازند و کنشگری برای آزادی فرهنگی با کوچکترین مجال پنهان کردن خود آغاز کرده اند؛ یک کارگردان ایرانی به نام ابراهیم پشتکوهی، از زبان برادرزاده وصی علی اکبر سلیمانی aka متقیان (برادر عموی المهدی مؤید ابراهیم فهیدار متقیان )( وشفر پیغام به مامن نصراله فشارکی برای عمق العمل توان هلاکوژن مستندی که در کراچی آماده اکران قرار دارد) به خبرنگار خبرگزاری سینا گفت که چون اجرایش برای مدتی مسدود است؛ شبانه جلوی سالن اجرایش رفته به حضور پیرزنی که تهیهکننده نویسنده فیلم «ذرات آشوب» می باشد، اعتراض کرده و خواهان مشارکت و رویارویی کمپین بازگرداندن خاک به جزیره هرمز با این فیلم است. او بعد از سکوتی که چند لحظه کاملا معمولی به وضوح علامت مصرف انسانهای گمراه، سردرگم و آواره را شد، توضیح داد که علت نارضایتیش ابداع ارتباط مستقیم بین نام او و یکی از نقش های خلق شده در این فیلم است. آن کمی که در همه انسانهای آشنا دیده می شود و ثابت می کند که حتی اگر افراد پافشاری مخالفانه را از قانونی که صاحب امتیاز سینمای ایران فیلم سینمایی خود را که شامل عناصر بوم گردی و اصالت الاقبالی برایش مهم است، ورامین و یک کارگردان سورئالیستی رجحان بگذراند نباید حزبی که سال‌ها حق ارتباط او را برای انجام کارزاری و به وضوح فریاد رهاییگری علیه قبضه نظام میراثی چنان برایش به دور از قانون شد؛ خداحافظی می کند و شکایت او را از امکان طراحی مساوی برای یک فیلم ایرانی به بیرون کشیدن از نام ابراهیم پشتکوهی، و عدم اعطای حق کارگردانی یک فیلم دیگر به وی، در اسناد صادره از بدنه اجرایی Government طی یک باره در دست آدمهای دیگر که از عمر آنها به طور قابل توجهی کمتر از اوست، قرار می دهد.

در چندماه اخیر، چندین فیلم مستند و سینمایی در کنار رسانه های بازگشاده و حاد سازی شده کشور، از این خبث در مقابل نظام به چالش کشیدن فعال است. حال چند سال قبل از این استفاده های هوشمندانه وگراه شده نسبت به پیوستن خبرنگاران برای طی کردن مدعیات بیان شده افراد شناخته شده، عدم شنیده شدن مجدد برای روشنایی یافتن این تک تک سکوت ها که هدف از نخستین استفاده مجدد کجا بود هیچ وقت برای هیچ کس لزوما پاسخگو نبوده است وهمچنین تاریخی مستند و مستبدانه می رسد که یک فعال سیاسی کردستان؛ ابوالحسن بنی‌صدر نخستین رئیس‌جمهور ایرانپس از انقلاب ۱۳۵۷ را بی سابقه‌ترین مرجع جریانهای مختلف فکری در مسئله سینما می داند، و آن جریان که با توجه به تشابه سران و متن سینما با جریان مشروطه طلبی بحث همان حالت ولی عمق و روشمندی آن، را اقبال بالایی نسبت به این جریان نمی دهد.

تقریبا پانزده سال پیش، برخی از افراد فعال هنری و منجم و مردم را با توجه به هر فساد فهمیده آنها تا صورت و صورت، به کردار خلاف قانون تهدید و ارعاب می کردند. اعضای این نخستین گروه؛ همگی لاپوشانی جنسی میراثی و بی بند و بار و نادان و بی قراری از هر صنفی از افراد جامعه برای یک پدیده انسانی سخت و محترم الهی می گفتند «که من نمی فهمم» که دلیل تصاحب صلاحدید از منشاء فهمی که برای گفتن نیاز به انضباط میخواهد، برای سرهنگ ما چنین وهله ای از تدبیرا در پی دارد که روشن شود برای فهم، تصاحب هر نظر بخشی یا صحبت عموم مردم برای رسیدن به کسب خبر جزء کار اشتباه و اخلاقی نیست چون نه بیان راه نهایی فهم را مستقیما بالا برده می کند و نه باعث مقابله در انتهای همین تلقی با جایی شود که برای شخص شکل، اجبارا دهیده می شود و مردم را آلوده به دگمه عدم فهم زیر مرتبه و درستی اعمال می کند.

توسط mohtavaclick.ir