یازده روز پس از ناپدید شدن پسر و دختر جوان آبادهای، قاتلان آنها دستگیر شدند و گفتند که به دلیل سرقت به این جنایت دست زدهاند. خواهر یکی از قربانیان به نام زهرا، به طور详عی از این حادثه را برای ما توضیح داد.
یک کشاورز که در اطراف شهرستان آباده در استان فارس زندگی میکند، ساعت 5 صبح روز 24 فروردین ماه به یک پژو پارس نوک مدادی که کنار مزرعه او پارک شده بود مشکوک شد. او شب قبل این خودرو را آنجا دیده بود، اما به باور اینکه صاحب آن جوان حوالی آنجا زندگی میکند، توجهی به آن نکرد. اما حالا به ماجرا مشغول شد و تصمیم گرفت پلیس را اطلاع دهد.
تیمی از ماموران پلیس بعد از مدتی به نزدیکی زمین کشاورزی آمدند. در ابتدا به نظر میرسید که خودروی مورد نظر سرقتی است و دزدان در آنجا رها کردهاند. اما در ادامه معلوم شد که شیشههای ماشین شکسته شده و آثار خون روی صندلیها و کنار خودرو قابل مشاهده است. در این وضعیت، ماجرا رنگ جنایی به خود گرفت.
ماموران با استعلام شماره پلاک خودرو، به یک جوان 27 ساله به نام علی زارع امامی رسیدند. زهرا، خواهر علی گفت: «آل یک شب قبل به همراه دختری که قصد ازدواج با او را داشت برای خوردن شام به رستوران رفتند. علی قبل از اینکه از خانه خارج شود به مادرم گفت که سعی میکند زودتر به خانه برگردد، اما آن شب هر چه مادرم منتظرش ماند او باز نگشت. مادرم فکر کرد که او با دوستانش به باغ رفته است، اما صبح که با او تماس گرفت، نتوانست وی را پیدا کند. هر چه زنگ میزد، موبایلش در دسترس نبود. همان روز گروهی از ماموران پلیس به خانه ما آمدند و مادرم را از پیدا شدن ماشین علی مطلع کردند.»
ماموران پلیس تحقیقاتشان را برای پیدا کردن پسر 27 ساله و دختر 21 ساله آغاز کردند. در این بین، نیروهای مردمی، محیط زیست، ماموران شکاربانی و هلال احمر نیز وارد این ماجرا شدند و محدودهای را که خودرو در آنجا پیدا شده بود گشتند.
زهرا ادامه داد: «از روزی که متوجه ناپدید شدن علی و آیناز شدیم، همه جا را به دنبالشان گشتیم، اما هیچ اثری از آنها نبود. هر جایی که فکرش را میکردیم، جستوجو کردیم، اما غافل از اینکه اجساد علی و آیناز در فاصله زمانی یک ساعت دورتر از آن منطقه در روی تپه و در داخل گودالی رها شده بودند.»
16 روز از گم شدن این دو جوان آبادهای میگذشت و هیچ اثری از آنها نبود. در شهر شایعات زیادی درباره این اتفاق پیچیده بود و خانواده آیناز و علی چشم انتظار خبری از دلبندشان بودند. تا اینکه روز سه شنبه 9 اردیبهشت، پلیس به خانواده علی خبر داد که اجساد آنها را در معدن متروک پیدا کرده است.
زهرا افزود: «هر روز به آگاهی میرفتم. آن روز نیز به آگاهی رفتم که به من گفتند خبری شده و اجساد هر دو جوان پیدا شدهاند. بلافاصله من و مادرم نیز در جریان قرار گرفتیم. وقتی خبر را شنیدیم، دنیا روی سرمان خراب شد. پلیس بعد از گم شدن علی و آیناز، همه تلاشش را کرد که قاتلان را شناسایی کند تا اینکه به ما خبر دادند با انجام اقدامات پلیسی، دو مظنون از اهالی آباده دستگیر شدهاند. آنها در بازجوییها اعتراف کردند که به خاطر سرقت جلوی خودرو آنها را گرفته بودند و وقتی علی در برابرشان مقاومت کرد، هر دو با شلیک گلوله به قتل رساندند و بعد از دزدیدن طلا آیناز، اجساد آنها را به منطقهای دورتر برده و در گودالی رها کردهاند. با اعترافات آنها بود که اجساد مقتولان پیدا شد.»
زهرا که روز قبل برادرش را به خاک سپرد، گفت: «داغ من تا سالها باقی خواهد ماند. از قاتلان او نمیگذرم و همه تلاشم این است که آنها در ملا عام قصاص شوند. من از قصاص نخواهم گذشت حتی اگر سالها از این ماجرا بگذرد.»
او ادامه داد: «آیناز النگوهای زیادی به همراه گردنبند و گوشواره داشت که قاتلان همه آنها را با خود برده بودند. خانواده ما از مراجع قضایی اشد مجازات را برای قاتلان برادرم و دختر موردعلاقهاش میخواهند و من و مادرم کوتاه نخواهیم آمد و پیگیر این ماجرا هستیم.»
این خبر در sosyal شبکهها به دلیل جنایتی که انجام شد، مورد توجه قرار گرفت. ما میخواهیم بپرسیم: این جنایتی که انجام شد، نشاندهنده نوعی عدم امنیت در جامعه است یا نه؟ آیا این ماجرا را میتوان به عنوان یک نمونه از بیعدالتی در جامعهای با قوانین و سیستم قضاییِ معتبر تماممدت دانست؟