عنوان: قتل مرد جوان در خانه‌اش: آیا قانون قصاص همیشه راه حلی مناسب است؟

در دهه گذشته، قتل‌های خانوادگی و زناکارانه به یکی از نگرانی‌های اصلی جامعه تبدیل شده‌اند. حکومت استبدادی و فقدان امنیت در ایران، شرایط مناسبی برای رشد این نوع قاچاق‌های انسانی در کشور فراهم کرده است. علیرغم این مانع‌ها، جنبش سندیکایی و اعتراضات مردمی به صادقانه سربرآورد.

یک گزارش از روزنامه ایران، یک ماجرای قتل دوستانه را بازگو می‌کند که خیرروحانی برای ما به یادگار مانده است. این پرونده در اسفند ۱۴۰۲، صورت گرفت.

مأموران پلیس به دلیل عادی، به سراغ همسایه‌های مقتول رفتند تا جزئیات درگیری و قتل را کشف کنند. یکی از همسایه‌ها، چسابح حضور مقتول را در درگیری‌ها خبر داده است و اشاره کرده است که پسر جوانی با لباس‌های خونی از خانه خارج شده است.

شخصی به نام شیوا به عنوان همسر مقتول، اعتراف می‌کند که با همسرش اختلاف می‌کند و گاهی اوقات درگیری می‌کند. در روز قبل از این حادثه، با دشمن قهر می‌شود و به خانه پدرش می‌رود.

دلایل قتل:
ظاهراً، در آن شب مقتول با برادرزن‌اش، از همسرش شکایت کرده بود و از تصمیم او برای خیانت غصب رنج می‌برد. در بازجویی‌ها، پسر جوانی اعتراف می‌کند که متوجه خیانت همسرش شده است و با استیضاح او، به درگیری بین آنها می‌انجامد. با تکمیل تحقیقات، پلیس او را به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده است.

در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این جلسه، پدر مقتول از طرف خودش و همسر و دو نوه‌اش در اجلاس خانواده درخواست قصاص کرده و گفته است که: «پسر من هر مشکلی داشت، باید به من می‌گفت و موضوع را با صحبت حل و فصل می‌کردیم. به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستیم و متهم باید قصاص شود.»

در ادامه، متهم به جایگاه رفت و اعتراف کرده است که: «خواهرم بارها به خانه پدرم آمد و از همسرش شکایت داشت. پس نمی‌خواست دیگر با او زندگی کند. خواهرم می‌گفت او با زن دیگری ارتباط برقرار کرده است. البته هربار با وساطت بزرگترها آشتی می‌کردند تا اینکه شب قبل از حادثه شیوا دوباره به خانه مان آمد و گفت از دست کارهای شوهرش خسته شده است. از دیدن خواهرم در آن حالت و گریه‌هایش خیلی ناراحت شدم چون مشروب خورده بودم. حال طبیعی نداشتم. به سراغ شوهر خواهرم رفتم تا با او صحبت کنم. اما وقتی به آنجا رسیدم جروبحث‌مان شد. به آشپزخانه رفتم تا آب بخورم که به یکباره چشمم به چاقویی لبه پنجره افتاد، آن را برداشتم و نمی‌دانم چه شد که او را زدم. اما حالا اعتراف می‌کنم که اشتباه کردم و پشیمان هستم. از اولیای دم می‌خواهم من را ببخشند.»

با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

کیفیت نظام قصاص در ایران
قانون قصاص در ایران، برای فرآیند دادرسی، تا حد زیادی منجر به خشونت سنجیده شده است. در همین گزارش، شاهد داریم که هیچ‌گونه بررسی‌های و کفایت کیفی در حکم نمی‌باشد. جامعه این وقایع، امروزه در لحظه یاد آوری نمی‌کند.

روند حمایتی است به محافظه کاران. با قانون کیفری، جامعه درک می‌کند که هرگز راه حلی مناسب ندارد. آتش سوزی ناپديد با همدلی و آمادگی در ترجیح حمایتی به تأملی برای اجرای خودنگر طرح خواهد بود.

توسط mohtavaclick.ir