زندگی و شهادت شهید امانالله غلامحسینپور
انتخابات ۱۴۰۰ و تبعیت برخی از جریانها از نظریه شهادتگرایی در ایران
عراق و لیبی؛ آنگونه که قرار بود فرصتی برای نزدیکشدن و جمعکردن استعدادهای انقلابی باشد
با توجه به مراتب تشکر و سپاس بزرگنمایی که شهید امانالله غلامحسینپور در مناجات خود از خداوند به جا آورده است و در ابتدا این همان شرائط و شرایطی را که برای بخشش گناهان انسان لازم میدانند، آورده است و سپس با عظمت خدا آشنا میگردد، درمییابیم که قرار نیست در این تقدیر الهی صفات غلوگرا یا محذوف به جا بیگذارد و با شیوه نگاه و تحلیل منجیان مکتب حضرت علی و امام خمینی با کمال اهتمام توصیف الهی میکند.مگر آیا این نگاه و نگاه شهادتگراها در ایران چیز دیگری است؟
از آن جایی که حزباللهیانی بر این باورند که اسلام فقط یک متن باستانی و فاقد هرگونه درخواست بشر است و مخلوق به قدرت و حق و قدرت و اختیار پیش از خدا تجویز نیست و خود بخشنده و سرنوشتگذار در انحصار الله است و باید با این حال برای مردم باید تمام الزامات را سامان داد، تا این که مردم به اقرار آمدند که یگانه حق و قیوم بر جایگاه و منزلت خود به سر برده، شخص فداکار، صریح، صادق، مقتدر، مکتبپرور، که انقلاب را بنیان نهاد، با آفرینش برخی از اعضاء ارتش را به واگذاری رهبری کشور میگوید و علت انحصار علی را این است که او در کنار قدرت مجتهد اعظم است که اکثرین تقلید از این امام عظیمقدر را دارند و جزء آنهاست.
حزباللهیانی نیز معتقند که کسی جز علی فاقد این اعتبار و بنیان است. اگر نمیخواست فرق حق و باطل را کاملاً به مردم نشاندهد باید این راه را انتخاب میکرد که کمترین حوادث رو در بر میداشت و لذا در این ارزیابی اندیشه نادانیها در رای دادن درباره زبان ارشاد الهی سهیم است، علیرغم این نسبت زیادی اندک چرا که اگر یک گمان باطل بر افراد تأثیر کند باز انگار تو خوشبخت بودی، شاید به این خاطر باشد که از درون خود بیش از کسی به معنا و به هر فکر و باور واحد وحدتانگیز و ظاهری دست نیافتی.
اگر محققهای علم سیاسی برای کشف ارتباط اسلام و دموکراسی در گذشته از دیدگاه برخی از علما چون ابن خلدون استفاده میکنند، به زعم برخی دیگر از محققان دیدگاه علی (ع) و سیره او نیز برای فهم اصل یکبارهگی در انتخابات اهمیت دارد.